English    Türkçe    فارسی   

3
3503-3527

  • گرچه قادر بود کاندر یک نفس ** از عدم پران کند پنجاه کس
  • عیسی قادر بود کو از یک دعا ** بی توقف بر جهاند مرده را
  • خالق عیسی بنتواند که او ** بی توقف مردم آرد تو بتو 3505
  • این تانی از پی تعلیم تست ** که طلب آهسته باید بی سکست
  • جو یکی کوچک که دایم می‌رود ** نه نجس گردد نه گنده می‌شود
  • زین تانی زاید اقبال و سرور ** این تانی بیضه دولت چون طیور
  • مرغ کی ماند به بیضه‌ای عنید ** گرچه از بیضه همی آید پدید
  • باش تا اجزای تو چون بیضه‌ها ** مرغها زایند اندر انتها 3510
  • بیضه‌ی مار ارچه ماند در شبه ** بیضه گنجشک را دورست ره
  • دانه‌ی آبی به دانه سیب نیز ** گرچه ماند فرقها دان ای عزیز
  • برگها هم‌رنگ باشد در نظر ** میوه‌ها هر یک بود نوعی دگر
  • برگهای جسمها ماننده‌اند ** لیک هر جانی بریعی زنده‌اند
  • خلق در بازار یکسان می‌روند ** آن یکی در ذوق و دیگر دردمند 3515
  • همچنان در مرگ یکسان می‌رویم ** نیم در خسران و نیمی خسرویم
  • وفات یافتن بلال رضی الله عنه با شادی
  • چون بلال از ضعف شد همچون هلال ** رنگ مرگ افتاد بر روی بلال
  • جفت او دیدش بگفتا وا حرب ** پس بلالش گفت نه نه وا طرب
  • تا کنون اندر حرب بودم ز زیست ** تو چه دانی مرگ چون عیشست و چیست
  • این همی گفت و رخش در عین گفت ** نرگس و گلبرگ و لاله می‌شکفت 3520
  • تاب رو و چشم پر انوار او ** می گواهی داد بر گفتار او
  • هر سیه دل می سیه دیدی ورا ** مردم دیده سیاه آمد چرا
  • مردم نادیده باشد رو سیاه ** مردم دیده بود مرآت ماه
  • خود کی بیند مردم دیده‌ی ترا ** در جهان جز مردم دیده‌فزا
  • چون به غیر مردم دیده‌ش ندید ** پس به غیر او کی در رنگش رسید 3525
  • پس جز او جمله مقلد آمدند ** در صفات مردم دیده بلند
  • گفت جفتش الفراق ای خوش‌خصال ** گفت نه نه الوصالست الوصال