English    Türkçe    فارسی   

3
3590-3614

  • وانک اندر قرص دارد باش و جا ** غرقه‌ی آن نور باشد دایما 3590
  • نه سحابش ره زند خود نه غروب ** وا رهید او از فراق سینه کوب
  • این‌چنین کس اصلش از افلاک بود ** یا مبدل گشت گر از خاک بود
  • زانک خاکی را نباشد تاب آن ** که زند بر وی شعاعش جاودان
  • گر زند بر خاک دایم تاب خور ** آنچنان سوزد که ناید زو ثمر
  • دایم اندر آب کار ماهی است ** مار را با او کجا همراهی است 3595
  • لیک در که مارهای پر فن‌اند ** اندرین یم ماهییها می‌کنند
  • مکرشان گر خلق را شیدا کند ** هم ز دریا تاسه‌شان رسوا کند
  • واندرین یم ماهیان پر فن‌اند ** مار را از سحر ماهی می‌کنند
  • ماهیان قعر دریای جلال ** بحرشان آموخته سحر حلال
  • بس محال از تاب ایشان حال شد ** نحس آنجا رفت و نیکوفال شد 3600
  • تا قیامت گر بگویم زین کلام ** صد قیامت بگذرد وین ناتمام
  • آداب المستمعین والمریدین عند فیض الحکمة من لسان الشیخ
  • بر ملولان این مکرر کردنست ** نزد من عمر مکرر بردنست
  • شمع از برق مکرر بر شود ** خاک از تاب مکرر زر شود
  • گر هزاران طالب‌اند و یک ملول ** از رسالت باز می‌ماند رسول
  • این رسولان ضمیر رازگو ** مستمع خواهند اسرافیل‌خو 3605
  • نخوتی دارند و کبری چون شهان ** چاکری خواهند از اهل جهان
  • تا ادبهاشان بجاگه ناوری ** از رسالتشان چگونه بر خوری
  • کی رسانند آن امانت را بتو ** تا نباشی پیششان راکع دوتو
  • هر ادبشان کی همی‌آید پسند ** کامدند ایشان ز ایوان بلند
  • نه گدایانند کز هر خدمتی ** از تو دارند ای مزور منتی 3610
  • لیک با بی‌رغبتیها ای ضمیر ** صدقه‌ی سلطان بیفشان وا مگیر
  • اسپ خود را ای رسول آسمان ** در ملولان منگر و اندر جهان
  • فرخ آن ترکی که استیزه نهد ** اسپش اندر خندق آتش جهد
  • گرم گرداند فرس را آنچنان ** که کند آهنگ اوج آسمان