English    Türkçe    فارسی   

3
3757-3781

  • مزد حق کو مزد آن بی‌مایه کو ** این دهد گنجیت مزد و آن تسو
  • گنج زری که چو خسپی زیر ریگ ** با تو باشد ان نباشد مردریگ
  • پیش پیش آن جنازه‌ت می‌دود ** مونس گور و غریبی می‌شود
  • بهر روز مرگ این دم مرده باش ** تا شوی با عشق سرمد خواجه‌تاش 3760
  • صبر می‌بیند ز پرده‌ی اجتهاد ** روی چون گلنار و زلفین مراد
  • غم چو آیینه‌ست پیش مجتهد ** کاندرین ضد می‌نماید روی ضد
  • بعد ضد رنج آن ضد دگر ** رو دهد یعنی گشاد و کر و فر
  • این دو وصف از پنجه‌ی دستت ببین ** بعد قبض مشت بسط آید یقین
  • پنجه را گر قبض باشد دایما ** یا همه بسط او بود چون مبتلا 3765
  • زین دو وصفش کار و مکسب منتظم ** چون پر مرغ این دو حال او را مهم
  • چونک مریم مضطرب شد یک زمان ** همچنانک بر زمین آن ماهیان
  • گفتن روح القدس مریم راکی من رسول حقم به تو آشفته مشو و پنهان مشو از من کی فرمان اینست
  • بانگ بر وی زد نمودار کرم ** که امین حضرتم از من مرم
  • از سرافرازان عزت سرمکش ** از چنین خوش محرمان خود درمکش
  • این همی گفت و ذباله‌ی نور پاک ** از لبش می‌شد پیاپی بر سماک 3770
  • از وجودم می‌گریزی در عدم ** در عدم من شاهم و صاحب علم
  • خود بنه و بنگاه من در نیستیست ** یکسواره نقش من پیش ستیست
  • مریما بنگر که نقش مشکلم ** هم هلالم هم خیال اندر دلم
  • چون خیالی در دلت آمد نشست ** هر کجا که می‌گریزی با توست
  • جز خیالی عارضی باطلی ** کو بود چون صبح کاذب آفلی 3775
  • من چو صبح صادقم از نور رب ** که نگردد گرد روزم هیچ شب
  • هین مکن لاحول عمران زاده‌ام ** که ز لاحول این طرف افتاده‌ام
  • مر مرا اصل و غذا لاحول بود ** نور لاحولی که پیش از قول بود
  • تو همی‌گیری پناه ازمن به حق ** من نگاریده‌ی پناهم در سبق
  • آن پناهم من که مخلصهات بوذ ** تو اعوذ آری و من خود آن اعوذ 3780
  • آفتی نبود بتر از ناشناخت ** تو بر یار و ندانی عشق باخت