English    Türkçe    فارسی   

3
3951-3975

  • مرگ شیرین گشت و نقلم زین سرا ** چون قفص هشتن پریدن مرغ را
  • آن قفص که هست عین باغ در ** مرغ می‌بیند گلستان و شجر
  • جوق مرغان از برون گرد قفص ** خوش همی‌خوانند ز آزادی قصص
  • مرغ را اندر قفص زان سبزه‌زار ** نه خورش ماندست و نه صبر و قرار
  • سر ز هر سوراخ بیرون می‌کند ** تا بود کین بند از پا برکند 3955
  • چون دل و جانش چنین بیرون بود ** آن قفص را در گشایی چون بود
  • نه چنان مرغ قفص در اندهان ** گرد بر گردش به حلقه گربگان
  • کی بود او را درین خوف و حزن ** آرزوی از قفص بیرون شدن
  • او همی‌خواهد کزین ناخوش حصص ** صد قفص باشد بگرد این قفص
  • عشق جالینوس برین حیات دنیا بود کی هنر او همینجا بکار می‌آید هنری نورزیده است کی در آن بازار بکار آید آنجا خود را به عوام یکسان می‌بیند
  • آنچنانک گفت جالینوس راد ** از هوای این جهان و از مراد 3960
  • راضیم کز من بماند نیم جان ** که ز کون استری بینم جهان
  • گربه می‌بیند بگرد خود قطار ** مرغش آیس گشته بودست از مطار
  • یا عدم دیدست غیر این جهان ** در عدم نادیده او حشری نهان
  • چون جنین کش می‌کشد بیرون کرم ** می‌گریزد او سپس سوی شکم
  • لطف رویش سوی مصدر می‌کند ** او مقر در پشت مادر می‌کند 3965
  • که اگر بیرون فتم زین شهر و کام ** ای عجب بینم بدیده این مقام
  • یا دری بودی در آن شهر وخم ** که نظاره کردمی اندر رحم
  • یا چو چشمه‌ی سوزنی راهم بدی ** که ز بیرونم رحم دیده شدی
  • آن جنین هم غافلست از عالمی ** همچو جالینوس او نامحرمی
  • اونداند کن رطوباتی که هست ** آن مدد از عالم بیرونیست 3970
  • آنچنانک چار عنصر در جهان ** صد مدد آرد ز شهر لامکان
  • آب و دانه در قفص گر یافتست ** آن ز باغ و عرصه‌ای درتافتست
  • جانهای انبیا بینند باغ ** زین قفص در وقت نقلان و فراغ
  • پس ز جالینوس و عالم فارغند ** همچو ماه اندر فلکها بازغند
  • ور ز جالینوس این گفت افتراست ** پس جوابم بهر جالینوس نیست 3975