English    Türkçe    فارسی   

3
3978-4002

  • زان سبب جانش وطن دید و قرار ** اندرین سوراخ دنیا موش‌وار
  • هم درین سوراخ بنایی گرفت ** درخور سوراخ دانایی گرفت
  • پیشه‌هایی که مرورا در مزید ** کاندرین سوراخ کار آید گزید 3980
  • زانک دل بر کند از بیرون شدن ** بسته شد راه رهیدن از بدن
  • عنکبوت ار طبع عنقا داشتی ** از لعابی خیمه کی افراشتی
  • گربه کرده چنگ خود اندر قفص ** نام چنگش درد و سرسام و مغص
  • گربه مرگست و مرض چنگال او ** می‌زند بر مرغ و پر و بال او
  • گوشه گوشه می‌جهد سوی دوا ** مرگ چون قاضیست و رنجوری گوا 3985
  • چون پیاده‌ی قاضی آمد این گواه ** که همی‌خواند ترا تا حکم گاه
  • مهلتی می‌خواهی از وی در گریز ** گر پذیرد شد و گرنه گفت خیز
  • جستن مهلت دوا و چاره‌ها ** که زنی بر خرقه‌ی تن پاره‌ها
  • عاقبت آید صباحی خشم‌وار ** چند باشد مهلت آخر شرم دار
  • عذر خود از شه بخواه ای پرحسد ** پیش از آنک آنچنان روزی رسد 3990
  • وانک در ظلمت براند بارگی ** برکند زان نور دل یکبارگی
  • می‌گریزد از گوا و مقصدش ** کان گوا سوی قضا می‌خواندش
  • دیگر باره ملامت کردن اهل مسجد مهمان را از شب خفتن در آن مسجد
  • قوم گفتندش مکن جلدی برو ** تا نگردد جامه و جانت گرو
  • آن ز دور آسان نماید به نگر ** که به آخر سخت باشد ره‌گذر
  • خویشتن آویخت بس مرد و سکست ** وقت پیچاپیچ دست‌آویز جست 3995
  • پیشتر از واقعه آسان بود ** در دل مردم خیال نیک و بد
  • چون در آید اندرون کارزار ** آن زمان گردد بر آنکس کار زار
  • چون نه شیری هین منه تو پای پیش ** کان اجل گرگست و جان تست میش
  • ور ز ابدالی و میشت شیر شد ** آمن آ که مرگ تو سرزیر شد
  • کیست ابدال آنک او مبدل شود ** خمرش از تبدیل یزدان خل شود 4000
  • لیک مستی شیرگیری وز گمان ** شیر پنداری تو خود را هین مران
  • گفت حق ز اهل نفاق ناسدید ** باسهم ما بینهم باس شدید