English    Türkçe    فارسی   

3
4129-4153

  • آنچ گل را گفت حق خندانش کرد ** با دل من گفت و صد چندانش کرد
  • آنچ زد بر سرو و قدش راست کرد ** و آنچ از وی نرگس و نسرین بخورد 4130
  • آنچ نی را کرد شیرین جان و دل ** و آنچ خاکی یافت ازو نقش چگل
  • آنچ ابرو را چنان طرار ساخت ** چهره را گلگونه و گلنار ساخت
  • مر زبان را داد صد افسون‌گری ** وانک کان را داد زر جعفری
  • چون در زرادخانه باز شد ** غمزه‌های چشم تیرانداز شد
  • بر دلم زد تیر و سوداییم کرد ** عاشق شکر و شکرخاییم کرد 4135
  • عاشق آنم که هر آن آن اوست ** عقل و جان جاندار یک مرجان اوست
  • من نلافم ور بلافم همچو آب ** نیست در آتش‌کشی‌ام اضطراب
  • چون بدزدم چون حفیظ مخزن اوست ** چون نباشم سخت‌رو پشت من اوست
  • هر که از خورشید باشد پشت گرم ** سخت رو باشد نه بیم او را نه شرم
  • همچو روی آفتاب بی‌حذر ** گشت رویش خصم‌سوز و پرده‌در 4140
  • هر پیمبر سخت‌رو بد در جهان ** یکسواره کوفت بر جیش شهان
  • رو نگردانید از ترس و غمی ** یک‌تنه تنها بزد بر عالمی
  • سنگ باشد سخت‌رو و چشم‌شوخ ** او نترسد از جهان پر کلوخ
  • کان کلوخ از خشت‌زن یک‌لخت شد ** سنگ از صنع خدایی سخت شد
  • گوسفندان گر برونند از حساب ** ز انبهیشان کی بترسد آن قصاب 4145
  • کلکم راع نبی چون راعیست ** خلق مانند رمه او ساعیست
  • از رمه چوپان نترسد در نبرد ** لیکشان حافظ بود از گرم و سرد
  • گر زند بانگی ز قهر او بر رمه ** دان ز مهرست آن که دارد بر همه
  • هر زمان گوید به گوشم بخت نو ** که ترا غمگین کنم غمگین مشو
  • من ترا غمگین و گریان زان کنم ** تا کت از چشم بدان پنهان کنم 4150
  • تلخ گردانم ز غمها خوی تو ** تا بگردد چشم بد از روی تو
  • نه تو صیادی و جویای منی ** بنده و افکنده‌ی رای منی
  • حیله اندیشی که در من در رسی ** در فراق و جستن من بی‌کسی