English    Türkçe    فارسی   

3
4268-4292

  • روی داود از فرش تابان شده ** کوهها اندر پیش نالان شده
  • کوه با داود گشته همرهی ** هردو مطرب مست در عشق شهی
  • یا جبال اوبی امر آمده ** هر دو هم‌آواز و هم‌پرده شده 4270
  • گفت داودا تو هجرت دیده‌ای ** بهر من از همدمان ببریده‌ای
  • ای غریب فرد بی مونس شده ** آتش شوق از دلت شعله زده
  • مطربان خواهی و قوال و ندیم ** کوهها را پیشت آرد آن قدیم
  • مطرب و قوال و سرنایی کند ** که به پیشت بادپیمایی کند
  • تا بدانی ناله چون که را رواست ** بی لب و دندان ولی را ناله‌هاست 4275
  • نغمه‌ی اجزای آن صافی‌جسد ** هر دمی در گوش حسش می‌رسد
  • همنشینان نشنوند او بشنود ** ای خنک جان کو به غیبش بگرود
  • بنگرد در نفس خود صد گفت و گو ** همنشین او نبرده هیچ بو
  • صد سال و صد جواب اندر دلت ** می‌رسد از لامکان تا منزلت
  • بشنوی تو نشنود زان گوشها ** گر به نزدیک تو آرد گوش را 4280
  • گیرم ای کر خود تو آن را نشنوی ** چون مثالش دیده‌ای چون نگروی
  • جواب طعنه‌زننده در مثنوی از قصور فهم خود
  • ای سگ طاعن تو عو عو می‌کنی ** طعن قرآن را برون‌شو می‌کنی
  • این نه آن شیرست کز وی جان بری ** یا ز پنجه‌ی قهر او ایمان بری
  • تا قیامت می‌زند قرآن ندی ** ای گروهی جهل را گشته فدی
  • که مرا افسانه می‌پنداشتید ** تخم طعن و کافری می‌کاشتید 4285
  • خود بدیدیت آنک طعنه می‌زدیت ** که شما فانی و افسانه بدیت
  • من کلام حقم و قایم به ذات ** قوت جان جان و یاقوت زکات
  • نور خورشیدم فتاده بر شما ** لیک از خورشید ناگشته جدا
  • نک منم ینبوع آن آب حیات ** تا رهانم عاشقان را از ممات
  • گر چنان گند آزتان ننگیختی ** جرعه‌ای بر گورتان حق ریختی 4290
  • نه بگیرم گفت و پند آن حکیم ** دل نگردانم بهر طعنی سقیم
  • مثل زدن در رمیدن کره‌ی اسپ از آب خوردن به سبب شخولیدن سایسان
  • آنک فرمودست او اندر خطاب ** کره و مادر همی‌خوردند آب