English    Türkçe    فارسی   

3
440-464

  • گفت این دم کارها دارم مهم ** گر بیایم آن نگردد منتظم 440
  • شاه کار نازکم فرموده است ** ز انتظارم شاه شب نغنوده است
  • من نیارم ترک امر شاه کرد ** من نتانم شد بر شه روی‌زرد
  • هر صباح و هر مسا سرهنگ خاص ** می‌رسد از من همی‌جوید مناص
  • تو روا داری که آیم سوی ده ** تا در ابرو افکند سلطان گره
  • بعد از آن درمان خشمش چون کنم ** زنده خود را زین مگر مدفون کنم 445
  • زین نمط او صد بهانه باز گفت ** حیله‌ها با حکم حق نفتاد جفت
  • گر شود ذرات عالم حیله‌پیچ ** با قضای آسمان هیچند هیچ
  • چون گریزد این زمین از آسمان ** چون کند او خویش را از وی نهان
  • هرچه آید ز آسمان سوی زمین ** نه مفر دارد نه چاره نه کمین
  • آتش ار خورشید می‌بارد برو ** او بپیش آتشش بنهاده رو 450
  • ور همی طوفان کند باران برو ** شهرها را می‌کند ویران برو
  • او شده تسلیم او ایوب‌وار ** که اسیرم هرچه می‌خواهی ببار
  • ای که جزو این زمینی سر مکش ** چونک بینی حکم یزدان در مکش
  • چون خلقناکم شنودی من تراب ** خاک باشی جست از تو رو متاب
  • بین که اندر خاک تخمی کاشتم ** کرد خاکی و منش افراشتم 455
  • حمله‌ی دیگر تو خاکی پیشه گیر ** تا کنم بر جمله میرانت امیر
  • آب از بالا به پستی در رود ** آنگه از پستی به بالا بر رود
  • گندم از بالا بزیر خاک شد ** بعد از آن او خوشه و چالاک شد
  • دانه‌ی هر میوه آمد در زمین ** بعد از آن سرها بر آورد از دفین
  • اصل نعمتها ز گردون تا بخاک ** زیر آمد شد غذای جان پاک 460
  • از تواضع چون ز گردون شد بزیر ** گشت جزو آدمی حی دلیر
  • پس صفات آدمی شد آن جماد ** بر فراز عرش پران گشت شاد
  • کز جهان زنده ز اول آمدیم ** باز از پستی سوی بالا شدیم
  • جمله اجزا در تحرک در سکون ** ناطقان که انا الیه راجعون