English    Türkçe    فارسی   

3
4570-4594

  • تیزچشم آمد خرد بینای پیش ** که خدایش سرمه کرد از کحل خویش 4570
  • گفت پیغامبر که هستند از فنون ** اهل جنت در خصومتها زبون
  • از کمال حزم و س الظن خویش ** نه ز نقص و بد دلی و ضعف کیش
  • در فره دادن شنیده در کمون ** حکمت لولا رجال مومنون
  • دست‌کوتاهی ز کفار لعین ** فرض شد بهر خلاص مومنین
  • قصه‌ی عهد حدیبیه بخوان ** کف ایدیکم تمامت زان بدان 4575
  • نیز اندر غالبی هم خویش را ** دید او مغلوب دام کبریا
  • زان نمی‌خندم من از زنجیرتان ** که بکردم ناگهان شبگیرتان
  • زان همی‌خندم که با زنجیر و غل ** می‌کشمتان سوی سروستان و گل
  • ای عجب کز آتش بی‌زینهار ** بسته می‌آریمتان تا سبزه‌زار
  • از سوی دوزخ به زنجیر گران ** می‌کشمتان تا بهشت جاودان 4580
  • هر مقلد را درین ره نیک و بد ** همچنان بسته به حضرت می‌کشد
  • جمله در زنجیر بیم و ابتلا ** می‌روند این ره بغیر اولیا
  • می‌کشند این راه را بیگاروار ** جز کسانی واقف از اسرار کار
  • جهد کن تا نور تو رخشان شود ** تا سلوک و خدمتت آسان شود
  • کودکان را می‌بری مکتب به زور ** زانک هستند از فواید چشم‌کور 4585
  • چون شود واقف به مکتب می‌دود ** جانش از رفتن شکفته می‌شود
  • می‌رود کودک به مکتب پیچ پیچ ** چون ندید از مزد کار خویش هیچ
  • چون کند در کیسه دانگی دست‌مزد ** آنگهان بی‌خواب گردد شب چو دزد
  • جهد کن تا مزد طاعت در رسد ** بر مطیعان آنگهت آید حسد
  • ائتیا کرها مقلد گشته را ** ائتیا طوعا صفا بسرشته را 4590
  • این محب حق ز بهر علتی ** و آن دگر را بی غرض خود خلتی
  • این محب دایه لیک از بهر شیر ** و آن دگر دل داده بهر این ستیر
  • طفل را از حسن او آگاه نه ** غیر شیر او را ازو دلخواه نه
  • و آن دگر خود عاشق دایه بود ** بی غرض در عشق یک‌رایه بود