English    Türkçe    فارسی   

3
76-100

  • بس ضعیف‌اند و لطیف و بس سمین ** لیک مادر هست طالب در کمین
  • از پی فرزند صد فرسنگ راه ** او بگردد در حنین و آه آه
  • آتش و دود آید از خرطوم او ** الحذر زان کودک مرحوم او
  • اولیا اطفال حق‌اند ای پسر ** غایبی و حاضری بس با خبر
  • غایبی مندیش از نقصانشان ** کو کشد کین از برای جانشان 80
  • گفت اطفال من‌اند این اولیا ** در غریبی فرد از کار و کیا
  • از برای امتحان خوار و یتیم ** لیک اندر سر منم یار و ندیم
  • پشت‌دار جمله عصمتهای من ** گوییا هستند خود اجزای من
  • هان و هان این دلق‌پوشان من‌اند ** صد هزار اندر هزار و یک تن‌اند
  • ورنه کی کردی به یک چوبی هنر ** موسیی فرعون را زیر و زبر 85
  • ورنه کی کردی به یک نفرین بد ** نوح شرق و غرب را غرقاب خود
  • بر نکندی یک دعای لوط راد ** جمله شهرستانشان را بی مراد
  • گشت شهرستان چون فردوسشان ** دجله‌ی آب سیه رو بین نشان
  • سوی شامست این نشان و این خبر ** در ره قدسش ببینی در گذر
  • صد هزاران ز انبیای حق‌پرست ** خود بهر قرنی سیاستها بدست 90
  • گر بگویم وین بیان افزون شود ** خود جگر چه بود که کهها خون شود
  • خون شود کهها و باز آن بفسرد ** تو نبینی خون شدن کوری و رد
  • طرفه کوری دوربین تیزچشم ** لیک از اشتر نبیند غیر پشم
  • مو بمو بیند ز صرفه حرص انس ** رقص بی مقصود دارد همچو خرس
  • رقص آنجا کن که خود را بشکنی ** پنبه را از ریش شهوت بر کنی 95
  • رقص و جولان بر سر میدان کنند ** رقص اندر خون خود مردان کنند
  • چون رهند از دست خود دستی زنند ** چون جهند از نقص خود رقصی کنند
  • مطربانشان از درون دف می‌زنند ** بحرها در شورشان کف می‌زنند
  • تو نبینی لیک بهر گوششان ** برگها بر شاخها هم کف‌زنان
  • تو نبینی برگها را کف زدن ** گوش دل باید نه این گوش بدن 100