English    Türkçe    فارسی   

3
838-862

  • جز عنایت که گشاید چشم را ** جز محبت که نشاند خشم را
  • جهد بی توفیق خود کس را مباد ** در جهان والله اعلم بالسداد
  • قصه‌ی خواب دیدن فرعون آمدن موسی را علیه السلام و تدارک اندیشیدن
  • جهد فرعونی چو بی توفیق بود ** هرچه او می‌دوخت آن تفتیق بود 840
  • از منجم بود در حکمش هزار ** وز معبر نیز و ساحر بی‌شمار
  • مقدم موسی نمودندش بخواب ** که کند فرعون و ملکش را خراب
  • با معبر گفت و با اهل نجوم ** چون بود دفع خیال و خواب شوم
  • جمله گفتندش که تدبیری کنیم ** راه زادن را چو ره‌زن می‌زنیم
  • تا رسید آن شب که مولد بود آن ** رای این دیدند آن فرعونیان 845
  • که برون آرند آن روز از پگاه ** سوی میدان بزم و تخت پادشاه
  • الصلا ای جمله اسرائیلیان ** شاه می‌خواند شما را زان مکان
  • تا شما را رو نماید بی نقاب ** بر شما احسان کند بهر ثواب
  • کان اسیران را بجز دوری نبود ** دیدن فرعون دستوری نبود
  • گر فتادندی به ره در پیش او ** بهر آن یاسه بخفتندی برو 850
  • یاسه این بد که نبیند هیچ اسیر ** در گه و بیگه لقای آن امیر
  • بانگ چاووشان چو در ره بشنود ** تا ببیند رو به دیواری کند
  • ور ببیند روی او مجرم بود ** آنچ بتر بر سر او آن رود
  • بودشان حرص لقای ممتنع ** چون حریصست آدمی فیما منع
  • به میدان خواندن بنی اسرائیل برای حیله‌ی ولادت موسی علیه السلام
  • ای اسیران سوی میدانگه روید ** کز شهانشه دیدن و جودست امید 855
  • چون شنیدند مژده اسرائیلیان ** تشنگان بودند و بس مشتاق آن
  • حیله را خوردند و آن سو تاختند ** خویشتن را بهر جلوه ساختند
  • حکایت
  • همچنان کاینجا مغول حیله‌دان ** گفت می‌جویم کسی از مصریان
  • مصریان را جمع آرید این طرف ** تا در آید آنک می‌باید بکف
  • هر که می‌آمد بگفتا نیست این ** هین در آ خواجه در آن گوشه نشین 860
  • تا بدین شیوه همه جمع آمدند ** گردن ایشان بدین حیلت زدند
  • شومی آنک سوی بانگ نماز ** داعی الله را نبردندی نیاز