English    Türkçe    فارسی   

3
881-905

  • گفت عمران این زمان چون آمدی ** گفت از شوق و قضای ایزدی
  • در کشیدش در کنار از مهر مرد ** بر نیامد با خود آن دم در نبرد
  • جفت شد با او امانت را سپرد ** پس بگفت ای زن نه این کاریست خرد
  • آهنی بر سنگ زد زاد آتشی ** آتشی از شاه و ملکش کین‌کشی
  • من چو ابرم تو زمین موسی نبات ** حق شه شطرنج و ما ماتیم مات 885
  • مات و برد از شاه می‌دان ای عروس ** آن مدان از ما مکن بر ما فسوس
  • آنچ این فرعون می‌ترسد ازو ** هست شد این دم که گشتم جفت تو
  • وصیت کردن عمران جفت خود را بعد از مجامعت کی مرا ندیده باشی
  • وا مگردان هیچ ازینها دم مزن ** تا نیاید بر من و تو صد حزن
  • عاقبت پیدا شود آثار این ** چون علامتها رسید ای نازنین
  • در زمان از سوی میدان نعره‌ها ** می‌رسید از خلق و پر می‌شد هوا 890
  • شاه از آن هیبت برون جست آن زمان ** پابرهنه کین چه غلغلهاست هان
  • از سوی میدان چه بانگست و غریو ** کز نهیبش می‌رمد جنی و دیو
  • گفت عمران شاه ما را عمر باد ** قوم اسرائیلیانند از تو شاد
  • از عطای شاه شادی می‌کنند ** رقص می‌آرند و کفها می‌زنند
  • گفت باشد کین بود اما ولیک ** وهم و اندیشه مرا پر کرد نیک 895
  • ترسیدن فرعون از آن بانگ
  • این صدا جان مرا تغییر کرد ** از غم و اندوه تلخم پیر کرد
  • پیش می‌آمد سپس می‌رفت شه ** جمله شب او همچو حامل وقت زه
  • هر زمان می‌گفت ای عمران مرا ** سخت از جا برده است این نعره‌ها
  • زهره نه عمران مسکین را که تا ** باز گوید اختلاط جفت را
  • که زن عمران به عمران در خزید ** تا که شد استاره‌ی موسی پدید 900
  • هر پیمبر که در آید در رحم ** نجم او بر چرخ گردد منتجم
  • پیدا شدن استاره‌ی موسی علیه السلام بر آسمان و غریو منجمان در میدان
  • بر فلک پیدا شد آن استاره‌اش ** کوری فرعون و مکر و چاره‌اش
  • روز شد گفتش که ای عمران برو ** واقف آن غلغل و آن بانگ شو
  • راند عمران جانب میدان و گفت ** این چه غلغل بود شاهنشه نخفت
  • هر منجم سر برهنه جامه‌پاک ** همچو اصحاب عزا بوسیده خاک 905