English    Türkçe    فارسی   

3
905-929

  • هر منجم سر برهنه جامه‌پاک ** همچو اصحاب عزا بوسیده خاک 905
  • همچو اصحاب عزا آوازشان ** بد گرفته از فغان و سازشان
  • ریش و مو بر کنده رو بدریدگان ** خاک بر سر کرده خون‌پر دیدگان
  • گفت خیرست این چه آشوبست و حال ** بد نشانی می‌دهد منحوس سال
  • عذر آوردند و گفتند ای امیر ** کرد ما را دست تقدیرش اسیر
  • این همه کردیم و دولت تیره شد ** دشمن شه هست گشت و چیره شد 910
  • شب ستاره‌ی آن پسر آمد عیان ** کوری ما بر جبین آسمان
  • زد ستاره‌ی آن پیمبر بر سما ** ما ستاره‌بار گشتیم از بکا
  • با دل خوش شاد عمران وز نفاق ** دست بر سر می‌بزد کاه الفراق
  • کرد عمران خویش پر خشم و ترش ** رفت چون دیوانگان بی عقل و هش
  • خویشتن را اعجمی کرد و براند ** گفته‌های بس خشن بر جمع خواند 915
  • خویشتن را ترش و غمگین ساخت او ** نردهای بازگونه باخت او
  • گفتشان شاه مرا بفریفتید ** از خیانت وز طمع نشکیفتید
  • سوی میدان شاه را انگیختید ** آب روی شاه ما را ریختید
  • دست بر سینه زدیت اندر ضمان ** شاه را ما فارغ آریم از غمان
  • شاه هم بشنید و گفت ای خاینان ** من بر آویزم شما را بی امان 920
  • خویش را در مضحکه انداختم ** مالها با دشمنان در باختم
  • تا که امشب جمله اسرائیلیان ** دور ماندند از ملاقات زنان
  • مال رفت و آب رو و کار خام ** این بود یاری و افعال کرام
  • سالها ادرار و خلعت می‌برید ** مملکتها را مسلم می‌خورید
  • رایتان این بود و فرهنگ و نجوم ** طبل‌خوارانید و مکارید و شوم 925
  • من شما را بر درم و آتش زنم ** بینی و گوش و لبانتان بر کنم
  • من شما را هیزم آتش کنم ** عیش رفته بر شما ناخوش کنم
  • سجده کردند و بگفتند ای خدیو ** گر یکی کرت ز ما چربید دیو
  • سالها دفع بلاها کرده‌ایم ** وهم حیران زانچ ماها کرده‌ایم