English    Türkçe    فارسی   

4
1014-1038

  • کاشف السریم و کار ما همین ** کین نهانها را بر آریم از کمین
  • گرچه دزد از منکری تن می‌زند ** شحنه آن از عصر پیدا می‌کند 1015
  • فضلها دزدیده‌اند این خاکها ** تا مقر آریمشان از ابتلا
  • بس عجب فرزند کو را بوده است ** لیک احمد بر همه افزوده است
  • شد زمین و آسمان خندان و شاد ** کین چنین شاهی ز ما دو جفت زاد
  • می‌شکافد آسمان از شادیش ** خاک چون سوسن شده ز آزادیش
  • ظاهرت با باطنت ای خاک خوش ** چونک در جنگ‌اند و اندر کش‌مکش 1020
  • هر که با خود بهر حق باشد به جنگ ** تا شود معنیش خصم بو و رنگ
  • ظلمتش با نور او شد در قتال ** آفتاب جانش را نبود زوال
  • هر که کوشد بهر ما در امتحان ** پشت زیر پایش آرد آسمان
  • ظاهرت از تیرگی افغان کنان ** باطن تو گلستان در گلستان
  • قاصد او چون صوفیان روترش ** تا نیامیزند با هر نورکش 1025
  • عارفان روترش چون خارپشت ** عیش پنهان کرده در خار درشت
  • باغ پنهان گرد باغ آن خار فاش ** کای عدوی دزد زین در دور باش
  • خارپشتا خار حارس کرده‌ای ** سر چو صوفی در گریبان برده‌ای
  • تا کسی دوچار دانگ عیش تو ** کم شود زین گلرخان خارخو
  • طفل تو گرچه که کودک‌خو بدست ** هر دو عالم خود طفیل او بدست 1030
  • ما جهانی را بدو زنده کنیم ** چرخ را در خدمتش بنده کنیم
  • گفت عبدالمطلب کین دم کجاست ** ای علیم السر نشان ده راه راست
  • نشان خواستن عبدالمطلب از موضع محمد علیه‌السلام کی کجاش یابم و جواب آمدن از اندرون کعبه و نشان یافتن
  • از درون کعبه آوازش رسید ** گفت ای جوینده آن طفل رشید
  • در فلان وادیست زیر آن درخت ** پس روان شد زود پیر نیکبخت
  • در رکاب او امیران قریش ** زانک جدش بود ز اعیان قریش 1035
  • تا به پشت آدم اسلافش همه ** مهتران بزم و رزم و ملحمه
  • این نسب خود پوست او را بوده است ** کز شهنشاهان مه پالوده است
  • مغز او خود از نسب دورست و پاک ** نیست جنسش از سمک کس تا سماک