English    Türkçe    فارسی   

4
114-138

  • گفتش ای جان صعب‌تر خشم خدا ** که از آن دوزخ همی لرزد چو ما
  • گفت ازین خشم خدا چه بود امان ** گفت ترک خشم خویش اندر زمان 115
  • پس عوان که معدن این خشم گشت ** خشم زشتش از سبع هم در گذشت
  • چه امیدستش به رحمت جز مگر ** باز گردد زان صفت آن بی‌هنر
  • گرچه عالم را ازیشان چاره نیست ** این سخن اندر ضلال افکندنیست
  • چاره نبود هم جهان را از چمین ** لیک نبود آن چمین ماء معین
  • قصد خیانت کردن عاشق و بانگ بر زدن معشوق بر وی
  • چونک تنهااش بدید آن ساده مرد ** زود او قصد کنار و بوسه کرد 120
  • بانگ بر وی زد به هیبت آن نگار ** که مرو گستاخ ادب را هوش دار
  • گفت آخر خلوتست و خلق نی ** آب حاضر تشنه‌ی هم‌چون منی
  • کس نمی‌جنبد درینجا جز که باد ** کیست حاضر کیست مانع زین گشاد
  • گفت ای شیدا تو ابله بوده‌ای ** ابلهی وز عاقلان نشنوده‌ای
  • باد را دیدی که می‌جنبد بدان ** بادجنبانیست اینجا بادران 125
  • مروحهى تصريف صنع ايزدش ** زد بر اين باد و همىجنباندش
  • جزو بادی که به حکم ما درست ** بادبیزن تا نجنبانی نجست
  • جنبش این جزو باد ای ساده مرد ** بی‌تو و بی‌بادبیزن سر نکرد
  • جنبش باد نفس کاندر لبست ** تابع تصریف جان و قالبست
  • گاه دم را مدح و پیغامی کنی ** گاه دم را هجو و دشنامی کنی 130
  • پس بدان احوال دیگر بادها ** که ز جز وی کل می‌بیند نهی
  • باد را حق گه بهاری می‌کند ** در دیش زین لطف عاری می‌کند
  • بر گروه عاد صرصر می‌کند ** باز بر هودش معطر می‌کند
  • می‌کند یک باد را زهر سموم ** مر صبا را می‌کند خرم‌قدوم
  • باد دم را بر تو بنهاد او اساس ** تا کنی هر باد را بر وی قیاس 135
  • دم نمی‌گردد سخن بی‌لطف و قهر ** بر گروهی شهد و بر قومیست زهر
  • مروحه جنبان پی انعام کس ** وز برای قهر هر پشه و مگس
  • مروحه‌ی تقدیر ربانی چرا ** پر نباشد ز امتحان و ابتلا