English    Türkçe    فارسی   

4
1231-1255

  • رفت از ما صاحب راد و رشید ** صاحب سلاخ درویشان رسید
  • رو بگیر این را و زینجا شب گریز ** تا نگیرد با تو این صاحب‌ستیز
  • ما به صد حیلت ازو این هدیه را ** بستدیم ای بی‌خبر از جهد ما
  • رو بایشان کرد و گفت ای مشفقان ** از کجا آمد بگویید این عوان
  • چیست نام این وزیر جامه‌کن ** قوم گفتندش که نامش هم حسن 1235
  • گفت یا رب نام آن و نام این ** چون یکی آمد دریغ ای رب دین
  • آن حسن نامی که از یک کلک او ** صد وزیر و صاحب آید جودخو
  • این حسن کز ریش زشت این حسن ** می‌توان بافید ای جان صد رسن
  • بر چنین صاحب چو شه اصغا کند ** شاه و ملکش را ابد رسوا کند
  • مانستن بدرایی این وزیر دون در افساد مروت شاه به وزیر فرعون یعنی هامان در افساد قابلیت فرعون
  • چند آن فرعون می‌شد نرم و رام ** چون شنیدی او ز موسی آن کلام 1240
  • آن کلامی که بدادی سنگ شیر ** از خوشی آن کلام بی‌نظیر
  • چون بهامان که وزیرش بود او ** مشورت کردی که کینش بود خو
  • پس بگفتی تا کنون بودی خدیو ** بنده گردی ژنده‌پوشی را بریو
  • هم‌چو سنگ منجنیقی آمدی ** آن سخن بر شیشه خانه‌ی او زدی
  • هر چه صد روز آن کلیم خوش‌خطاب ** ساختی در یک‌دم او کردی خراب 1245
  • عقل تو دستور و مغلوب هواست ** در وجودت ره‌زن راه خداست
  • ناصحی ربانیی پندت دهد ** آن سخن را او به فن طرحی نهد
  • کین نه بر جایست هین از جا مشو ** نیست چندان با خود آ شیدا مشو
  • وای آن شه که وزیرش این بود ** جای هر دو دوزخ پر کین بود
  • شاد آن شاهی که او را دست‌گیر ** باشد اندر کار چون آصف وزیر 1250
  • شاه عادل چون قرین او شود ** نام آن نور علی نور این بود
  • چون سلیمان شاه و چون آصف وزیر ** نور بر نورست و عنبر بر عبیر
  • شاه فرعون و چو هامانش وزیر ** هر دو را نبود ز بدبختی گزیر
  • پس بود ظلمات بعضی فوق بعض ** نه خرد یار و نه دولت روز عرض
  • من ندیدم جز شقاوت در لام ** گر تو دیدستی رسان از من سلام 1255