English    Türkçe    فارسی   

4
1346-1370

  • چون ز ترک فکر این عاجز شدی ** از گناه آنگاه هم عاجز بدی
  • چون بدی عاجز پشیمانی ز چیست ** عاجزی را باز جو کز جذب کیست
  • عاجزی بی‌قادری اندر جهان ** کس ندیدست و نباشد این بدان
  • همچنین هر آرزو که می‌بری ** تو ز عیب آن حجابی اندری
  • ور نمودی علت آن آرزو ** خود رمیدی جان تو زان جست و جو 1350
  • گر نمودی عیب آن کار او ترا ** کس نبردی کش کشان آن سو ترا
  • وان دگر کار کز آن هستی نفور ** زان بود که عیبش آمد در ظهور
  • ای خدای رازدان خوش‌سخن ** عیب کار بد ز ما پنهان مکن
  • عیب کار نیک را منما به ما ** تا نگردیم از روش سرد و هبا
  • هم بر آن عادت سلیمان سنی ** رفت در مسجد میان روشنی 1355
  • قاعده‌ی هر روز را می‌جست شاه ** که ببیند مسجد اندر نو گیاه
  • دل ببیند سر بدان چشم صفی ** آن حشایش که شد از عامه خفی
  • قصه‌ی صوفی کی در میان گلستان سر به زانو مراقب بود یارانش گفتند سر برآور تفرج کن بر گلستان و ریاحین و مرغان و آثار رحمةالله تعالی
  • صوفیی در باغ از بهر گشاد ** صوفیانه روی بر زانو نهاد
  • پس فرو رفت او به خود اندر نغول ** شد ملول از صورت خوابش فضول
  • که چه خسپی آخر اندر رز نگر ** این درختان بین و آثار و خضر 1360
  • امر حق بشنو که گفتست انظروا ** سوی این آثار رحمت آر رو
  • گفت آثارش دلست ای بوالهوس ** آن برون آثار آثارست و بس
  • باغها و سبزه‌ها در عین جان ** بر برون عکسش چو در آب روان
  • آن خیال باغ باشد اندر آب ** که کند از لطف آب آن اضطراب
  • باغها و میوه‌ها اندر دلست ** عکس لطف آن برین آب و گلست 1365
  • گر نبودی عکس آن سرو سرور ** پس نخواندی ایزدش دار الغرور
  • این غرور آنست یعنی این خیال ** هست از عکس دل و جان رجال
  • جمله مغروران برین عکس آمده ** بر گمانی کین بود جنت‌کده
  • می‌گریزند از اصول باغها ** بر خیالی می‌کنند آن لاغها
  • چونک خواب غفلت آیدشان به سر ** راست بینند و چه سودست آن نظر 1370