English    Türkçe    فارسی   

4
1593-1617

  • هم‌چنین دنیا اگر چه خوش شکفت ** بانگ زد هم بی‌وفایی خویش گفت
  • اندرین کون و فساد ای اوستاد ** آن دغل کون و نصیحت آن فساد
  • کون می‌گوید بیا من خوش‌پیم ** وآن فسادش گفته رو من لا شی‌ام 1595
  • ای ز خوبی بهاران لب گزان ** بنگر آن سردی و زردی خزان
  • روز دیدی طلعت خورشید خوب ** مرگ او را یاد کن وقت غروب
  • بدر را دیدی برین خوش چار طاق ** حسرتش را هم ببین اندر محاق
  • کودکی از حسن شد مولای خلق ** بعد فردا شد خرف رسوای خلق
  • گر تن سیمین‌تنان کردت شکار ** بعد پیری بین تنی چون پنبه‌زار 1600
  • ای بدیده لوتهای چرب خیز ** فضله‌ی آن را ببین در آب‌ریز
  • مر خبث را گو که آن خوبیت کو ** بر طبق آن ذوق و آن نغزی و بو
  • گوید او آن دانه بد من دام آن ** چون شدی تو صید شد دانه نهان
  • بس انامل رشک استادان شده ** در صناعت عاقبت لرزان شده
  • نرگس چشم خمار هم‌چو جان ** آخر اعمش بین و آب از وی چکان 1605
  • حیدری کاندر صف شیران رود ** آخر او مغلوب موشی می‌شود
  • طبع تیز دوربین محترف ** چون خر پیرش ببین آخر خرف
  • زلف جعد مشکبار عقل‌بر ** آخرا چون دم زشت خنگ خر
  • خوش ببین کونش ز اول باگشاد ** وآخر آن رسواییش بین و فساد
  • زانک او بنمود پیدا دام را ** پیش تو بر کند سبلت خام را 1610
  • پس مگو دنیا به تزویرم فریفت ** ورنه عقل من ز دامش می‌گریخت
  • طوق زرین و حمایل بین هله ** غل و زنجیری شدست و سلسله
  • همچنین هر جزو عالم می‌شمر ** اول و آخر در آرش در نظر
  • هر که آخربین‌تر او مسعودتر ** هر که آخربین‌تر او مطرودتر
  • روی هر یک چون مه فاخر ببین ** چونک اول دیده شد آخر ببین 1615
  • تا نباشی هم‌چو ابلیس اعوری ** نیم بیند نیم نی چون ابتری
  • دید طین آدم و دینش ندید ** این جهان دید آن جهان‌بینش ندید