English    Türkçe    فارسی   

4
1796-1820

  • هم ز نبض و هم ز رنگ و هم ز دم ** بو برند از تو بهر گونه سقم
  • پس طبیبان الهی در جهان ** چون ندانند از تو بی‌گفت دهان
  • هم ز نبضت هم ز چشمت هم ز رنگ ** صد سقم بینند در تو بی‌درنگ
  • این طبیبان نوآموزند خود ** که بدین آیاتشان حاجت بود
  • کاملان از دور نامت بشنوند ** تا به قعر باد و بودت در دوند 1800
  • بلک پیش از زادن تو سالها ** دیده باشندت ترا با حالها
  • مژده دادن ابویزید از زادن ابوالحسن خرقانی قدس الله روحهما پیش از سالها و نشان صورت او سیرت او یک به یک و نوشتن تاریخ‌نویسان آن در جهت رصد
  • آن شنیدی داستان بایزید ** که ز حال بوالحسن پیشین چه دید
  • روزی آن سلطان تقوی می‌گذشت ** با مریدان جانب صحرا و دشت
  • بوی خوش آمد مر او را ناگهان ** در سواد ری ز سوی خارقان
  • هم بدانجا ناله‌ی مشتاق کرد ** بوی را از باد استنشاق کرد 1805
  • بوی خوش را عاشقانه می‌کشید ** جان او از باد باده می‌چشید
  • کوزه‌ای کو از یخابه پر بود ** چون عرق بر ظاهرش پیدا شود
  • آن ز سردی هوا آبی شدست ** از درون کوزه نم بیرون نجست
  • باد بوی‌آور مر او را آب گشت ** آب هم او را شراب ناب گشت
  • چون درو آثار مستی شد پدید ** یک مرید او را از آن دم بر رسید 1810
  • پس بپرسیدش که این احوال خوش ** که برونست از حجاب پنج و شش
  • گاه سرخ و گاه زرد و گه سپید ** می‌شود رویت چه حالست و نوید
  • می‌کشی بوی و به ظاهر نیست گل ** بی‌شک از غیبست و از گلزار کل
  • ای تو کام جان هر خودکامه‌ای ** هر دم از غیبت پیام و نامه‌ای
  • هر دمی یعقوب‌وار از یوسفی ** می‌رسد اندر مشام تو شفا 1815
  • قطره‌ای بر ریز بر ما زان سبو ** شمه‌ای زان گلستان با ما بگو
  • خو نداریم ای جمال مهتری ** که لب ما خشک و تو تنها خوری
  • ای فلک‌پیمای چست چست‌خیز ** زانچ خوردی جرعه‌ای بر ما بریز
  • میر مجلس نیست در دوران دگر ** جز تو ای شه در حریفان در نگر
  • کی توان نوشید این می زیردست ** می یقین مر مرد را رسواگرست 1820