English    Türkçe    فارسی   

4
1804-1828

  • بوی خوش آمد مر او را ناگهان ** در سواد ری ز سوی خارقان
  • هم بدانجا ناله‌ی مشتاق کرد ** بوی را از باد استنشاق کرد 1805
  • بوی خوش را عاشقانه می‌کشید ** جان او از باد باده می‌چشید
  • کوزه‌ای کو از یخابه پر بود ** چون عرق بر ظاهرش پیدا شود
  • آن ز سردی هوا آبی شدست ** از درون کوزه نم بیرون نجست
  • باد بوی‌آور مر او را آب گشت ** آب هم او را شراب ناب گشت
  • چون درو آثار مستی شد پدید ** یک مرید او را از آن دم بر رسید 1810
  • پس بپرسیدش که این احوال خوش ** که برونست از حجاب پنج و شش
  • گاه سرخ و گاه زرد و گه سپید ** می‌شود رویت چه حالست و نوید
  • می‌کشی بوی و به ظاهر نیست گل ** بی‌شک از غیبست و از گلزار کل
  • ای تو کام جان هر خودکامه‌ای ** هر دم از غیبت پیام و نامه‌ای
  • هر دمی یعقوب‌وار از یوسفی ** می‌رسد اندر مشام تو شفا 1815
  • قطره‌ای بر ریز بر ما زان سبو ** شمه‌ای زان گلستان با ما بگو
  • خو نداریم ای جمال مهتری ** که لب ما خشک و تو تنها خوری
  • ای فلک‌پیمای چست چست‌خیز ** زانچ خوردی جرعه‌ای بر ما بریز
  • میر مجلس نیست در دوران دگر ** جز تو ای شه در حریفان در نگر
  • کی توان نوشید این می زیردست ** می یقین مر مرد را رسواگرست 1820
  • بوی را پوشیده و مکنون کند ** چشم مست خویشتن را چون کند
  • خود نه آن بویست این که اندر جهان ** صد هزاران پرده‌اش دارد نهان
  • پر شد از تیزی او صحرا و دشت ** دشت چه کز نه فلک هم در گذشت
  • این سر خم را به کهگل در مگیر ** کین برهنه نیست خود پوشش‌پذیر
  • لطف کن ای رازدان رازگو ** آنچ بازت صید کردش بازگو 1825
  • گفت بوی بوالعجب آمد به من ** هم‌چنانک مر نبی را از یمن
  • که محمد گفت بر دست صبا ** از یمن می‌آیدم بوی خدا
  • بوی رامین می‌رسد از جان ویس ** بوی یزدان می‌رسد هم از اویس