English    Türkçe    فارسی   

4
2010-2034

  • سکسکانید از دمم یرغا روید ** تا یواش و مرکب سلطان شوید 2010
  • قل تعالوا قل تعالو گفت رب ** ای ستوران رمیده از ادب
  • گر نیایند ای نبی غمگین مشو ** زان دو بی‌تمکین تو پر از کین مشو
  • گوش بعضی زین تعالواها کرست ** هر ستوری را صطبلی دیگرست
  • منهزم گردند بعضی زین ندا ** هست هر اسپی طویله‌ی او جدا
  • منقبض گردند بعضی زین قصص ** زانک هر مرغی جدا دارد قفص 2015
  • خود ملایک نیز ناهمتا بدند ** زین سبب بر آسمان صف صف شدند
  • کودکان گرچه به یک مکتب درند ** در سبق هر یک ز یک بالاترند
  • مشرقی و مغربی را حسهاست ** منصب دیدار حس چشم‌راست
  • صد هزاران گوشها گر صف زنند ** جمله محتاجان چشم روشن‌اند
  • باز صف گوشها را منصبی ** در سماع جان و اخبار و نبی 2020
  • صد هزاران چشم را آن راه نیست ** هیچ چشمی از سماع آگاه نیست
  • هم‌چنین هر حس یک یک می‌شمر ** هر یکی معزول از آن کار دگر
  • پنج حس ظاهر و پنج اندرون ** ده صف‌اند اندر قیام الصافون
  • هر کسی کو از صف دین سرکشست ** می‌رود سوی صفی کان واپسست
  • تو ز گفتار تعالوا کم مکن ** کیمیای بس شگرفست این سخن 2025
  • گر مسی گردد ز گفتارت نفیر ** کیمیا را هیچ از وی وام گیر
  • این زمان گر بست نفس ساحرش ** گفت تو سودش کند در آخرش
  • قل تعالوا قل تعالوا ای غلام ** هین که ان الله یدعوا للسلام
  • خواجه باز آ از منی و از سری ** سروری جو کم طلب کن سروری
  • اعتراض کردن معترضی بر رسول علیه‌السلام بر امیر کردن آن هذیلی
  • چون پیمبر سروری کرد از هذیل ** از برای لشکر منصور خیل 2030
  • بوالفضولی از حسد طاقت نداشت ** اعتراض و لانسلم بر فراشت
  • خلق را بنگر که چون ظلمانی‌اند ** در متاع فانیی چون فانی‌اند
  • از تکبر جمله اندر تفرقه ** مرده از جان زنده‌اند از مخرقه
  • این عجب که جان به زندان اندرست ** وانگهی مفتاح زندانش به دست