English    Türkçe    فارسی   

4
2036-2060

  • دایما پهلو به پهلو بی‌قرار ** پهلوی آرامگاه و پشت‌دار
  • نور پنهانست و جست و جو گواه ** کز گزافه دل نمی‌جوید پناه
  • گر نبودی حبس دنیا را مناص ** نه بدی وحشت نه دل جستی خلاص
  • وحشتت هم‌چون موکل می‌کشد ** که بجو ای ضال منهاج رشد
  • هست منهاج و نهان در مکمنست ** یافتش رهن گزافه جستنست 2040
  • تفرقه‌جویان جمع اندر کمین ** تو درین طالب رخ مطلوب بین
  • مردگان باغ برجسته ز بن ** کان دهنده‌ی زندگی را فهم کن
  • چشم این زندانیان هر دم به در ** کی بدی گر نیستی کس مژده‌ور
  • صد هزار آلودگان آب‌جو ** کی بدندی گر نبودی آب جو
  • بر زمین پهلوت را آرام نیست ** دان که در خانه لحاف و بستریست 2045
  • بی‌مقرگاهی نباشد بی‌قرار ** بی‌خمار اشکن نباشد این خمار
  • گفت نه نه یا رسول الله مکن ** سرور لشکر مگر شیخ کهن
  • یا رسول الله جوان ار شیرزاد ** غیر مرد پیر سر لشکر مباد
  • هم تو گفتستی و گفت تو گوا ** پیر باید پیر باید پیشوا
  • یا رسول‌الله درین لشکر نگر ** هست چندین پیر و از وی پیشتر 2050
  • زین درخت آن برگ زردش را مبین ** سیبهای پخته‌ی او را بچین
  • برگهای زرد او خود کی تهیست ** این نشان پختگی و کاملیست
  • برگ زرد ریش و آن موی سپید ** بهر عقل پخته می‌آرد نوید
  • برگهای نو رسیده‌ی سبزفام ** شد نشان آنک آن میوه‌ست خام
  • برگ بی‌برگی نشان عارفیست ** زردی زر سرخ رویی صارفیست 2055
  • آنک او گل عارضست ار نو خطست ** او به مکتب گاه مخبر نوخطست
  • حرفهای خط او کژمژ بود ** مزمن عقلست اگر تن می‌دود
  • پای پیر از سرعت ار چه باز ماند ** یافت عقل او دو پر بر اوج راند
  • گر مثل خواهی به جعفر در نگر ** داد حق بر جای دست و پاش پر
  • بگذر از زر کین سخت شد محتجب ** هم‌چو سیماب این دلم شد مضطرب 2060