English    Türkçe    فارسی   

4
2219-2243

  • حد من این بود کردم من لیم ** زان سوی حد را نقی کن ای کریم
  • از حدث شستم خدایا پوست را ** از حوادث تو بشو این دوست را 2220
  • شخصی به وقت استنجا می‌گفت اللهم ارحنی رائحة الجنه به جای آنک اللهم اجعلنی من التوابین واجعلنی من المتطهرین کی ورد استنجاست و ورد استنجا را به وقت استنشاق می‌گفت عزیزی بشنید و این را طاقت نداشت
  • آن یکی در وقت استنجا بگفت ** که مرا با بوی جنت دار جفت
  • گفت شخصی خوب ورد آورده‌ای ** لیک سوراخ دعا گم کرده‌ای
  • این دعا چون ورد بینی بود چون ** ورد بینی را تو آوردی به کون
  • رایحه‌ی جنت ز بینی یافت حر ** رایحه‌ی جنت کم آید از دبر
  • ای تواضع برده پیش ابلهان ** وی تکبر برده تو پیش شهان 2225
  • آن تکبر بر خسان خوبست و چست ** هین مرو معکوس عکسش بند تست
  • از پی سوراخ بینی رست گل ** بو وظیفه‌ی بینی آمد ای عتل
  • بوی گل بهر مشامست ای دلیر ** جای آن بو نیست این سوراخ زیر
  • کی ازین جا بوی خلد آید ترا ** بو ز موضع جو اگر باید ترا
  • هم‌چنین حب الوطن باشد درست ** تو وطن بشناس ای خواجه نخست 2230
  • گفت آن ماهی زیرک ره کنم ** دل ز رای و مشورتشان بر کنم
  • نیست وقت مشورت هین راه کن ** چون علی تو آه اندر چاه کن
  • محرم آن آه کم‌یابست بس ** شب رو و پنهان‌روی کن چون عسس
  • سوی دریا عزم کن زین آب‌گیر ** بحر جو و ترک این گرداب گیر
  • سینه را پا ساخت می‌رفت آن حذور ** از مقام با خطر تا بحر نور 2235
  • هم‌چو آهو کز پی او سگ بود ** می‌دود تا در تنش یک رگ بود
  • خواب خرگوش و سگ اندر پی خطاست ** خواب خود در چشم ترسنده کجاست
  • رفت آن ماهی ره دریا گرفت ** راه دور و پهنه‌ی پهنا گرفت
  • رنجها بسیار دید و عاقبت ** رفت آخر سوی امن و عافیت
  • خویشتن افکند در دریای ژرف ** که نیابد حد آن را هیچ طرف 2240
  • پس چو صیادان بیاوردند دام ** نیم‌عاقل را از آن شد تلخ کام
  • گفت اه من فوت کردم فرصه را ** چون نگشتم همره آن رهنما
  • ناگهان رفت او ولیکن چونک رفت ** می‌ببایستم شدن در پی بتفت