English    Türkçe    فارسی   

4
2485-2509

  • مانع آید او ز دید آفتاب ** چونک گردش رفت شد صافی و ناب 2485
  • با کمال تیرگی حق واقعات ** می‌نمودت تا روی راه نجات
  • باز گفتن موسی علیه‌السلام اسرار فرعون را و واقعات او را ظهر الغیب تابخبیری حق ایمان آورد یا گمان برد
  • ز آهن تیره بقدرت می‌نمود ** واقعاتی که در آخر خواست بود
  • تا کنی کمتر تو آن ظلم و بدی ** آن همی‌دیدی و بتر می‌شدی
  • نقشهای زشت خوابت می‌نمود ** می‌رمیدی زان و آن نقش تو بود
  • هم‌چو آن زنگی که در آیینه دید ** روی خود را زشت و بر آیینه رید 2490
  • که چه زشتی لایق اینی و بس ** زشتیم آن تواست ای کور خس
  • این حدث بر روی زشتت می‌کنی ** نیست بر من زانک هستم روشنی
  • گاه می‌دیدی لباست سوخته ** گه دهان و چشم تو بر دوخته
  • گاه حیوان قاصد خونت شده ** گه سر خود را به دندان دده
  • گه نگون اندر میان آبریز ** گه غریق سیل خون‌آمیز تیز 2495
  • گه ندات آمد ازین چرخ نقی ** که شقیی و شقیی و شقی
  • گه ندات آمد صریحا از جبال ** که برو هستی ز اصحاب الشمال
  • گه ندا می‌آمدت از هر جماد ** تا ابد فرعون در دوزخ فتاد
  • زین بترها که نمی‌گویم ز شرم ** تا نگردد طبع معکوس تو گرم
  • اندکی گفتم به تو ای ناپذیر ** ز اندکی دانی که هستم من خبیر 2500
  • خویشتن را کور می‌کردی و مات ** تا نیندیشی ز خواب و واقعات
  • چند بگریزی نک آمد پیش تو ** کوری ادراک مکراندیش تو
  • بیان آنک در توبه بازست
  • هین مکن زین پس فراگیر احتراز ** که ز بخشایش در توبه‌ست باز
  • توبه را از جانب مغرب دری ** باز باشد تا قیامت بر وری
  • تا ز مغرب بر زند سر آفتاب ** باز باشد آن در از وی رو متاب 2505
  • هست جنت را ز رحمت هشت در ** یک در توبه‌ست زان هشت ای پسر
  • آن همه گه باز باشد گه فراز ** وآن در توبه نباشد جز که باز
  • هین غنیمت دار در بازست زود ** رخت آنجا کش به کوری حسود
  • گفتن موسی علیه‌السلام فرعون را کی از من یک پند قبول کن و چهار فضیلت عوض بستان
  • هین ز من بپذیر یک چیز و بیار ** پس ز من بستان عوض آن را چهار