English    Türkçe    فارسی   

4
2494-2518

  • گاه حیوان قاصد خونت شده ** گه سر خود را به دندان دده
  • گه نگون اندر میان آبریز ** گه غریق سیل خون‌آمیز تیز 2495
  • گه ندات آمد ازین چرخ نقی ** که شقیی و شقیی و شقی
  • گه ندات آمد صریحا از جبال ** که برو هستی ز اصحاب الشمال
  • گه ندا می‌آمدت از هر جماد ** تا ابد فرعون در دوزخ فتاد
  • زین بترها که نمی‌گویم ز شرم ** تا نگردد طبع معکوس تو گرم
  • اندکی گفتم به تو ای ناپذیر ** ز اندکی دانی که هستم من خبیر 2500
  • خویشتن را کور می‌کردی و مات ** تا نیندیشی ز خواب و واقعات
  • چند بگریزی نک آمد پیش تو ** کوری ادراک مکراندیش تو
  • بیان آنک در توبه بازست
  • هین مکن زین پس فراگیر احتراز ** که ز بخشایش در توبه‌ست باز
  • توبه را از جانب مغرب دری ** باز باشد تا قیامت بر وری
  • تا ز مغرب بر زند سر آفتاب ** باز باشد آن در از وی رو متاب 2505
  • هست جنت را ز رحمت هشت در ** یک در توبه‌ست زان هشت ای پسر
  • آن همه گه باز باشد گه فراز ** وآن در توبه نباشد جز که باز
  • هین غنیمت دار در بازست زود ** رخت آنجا کش به کوری حسود
  • گفتن موسی علیه‌السلام فرعون را کی از من یک پند قبول کن و چهار فضیلت عوض بستان
  • هین ز من بپذیر یک چیز و بیار ** پس ز من بستان عوض آن را چهار
  • گفت ای موسی کدامست آن یکی ** شرح کن با من از آن یک اندکی 2510
  • گفت آن یک که بگویی آشکار ** که خدایی نیست غیر کردگار
  • خالق افلاک و انجم بر علا ** مردم و دیو و پری و مرغ را
  • خالق دریا و دشت و کوه و تیه ** ملکت او بی‌حد و او بی‌شبیه
  • گفت ای موسی کدامست آن چهار ** که عوض بدهی مرا بر گو بیار
  • تا بود کز لطف آن وعده‌ی حسن ** سست گردد چارمیخ کفر من 2515
  • بوک زان خوش وعده‌های مغتنم ** برگشاید قفل کفر صد منم
  • بوک از تاثیر جوی انگبین ** شهد گردد در تنم این زهر کین
  • یا ز عکس جوی آن پاکیزه شیر ** پرورش یابد دمی عقل اسیر