English    Türkçe    فارسی   

4
2650-2674

  • دل همی گوید خموش و هوش دار ** ورنه درانید غیرت پود و تار 2650
  • غیرتش را هست صد حلم نهان ** ورنه سوزیدی به یک دم صد جهان
  • نخوت شاهی گرفتش جای پند ** تا دل خود را ز بند پند کند
  • که کنم بار رای هامان مشورت ** کوست پشت ملک و قطب مقدرت
  • مصطفی را رای‌زن صدیق رب ** رای‌زن بوجهل را شد بولهب
  • عرق جنسیت چنانش جذب کرد ** کان نصیحتها به پیشش گشت سرد 2655
  • جنس سوی جنس صد پره پرد ** بر خیالش بندها را بر درد
  • قصه‌ی آن زن کی طفل او بر سر ناودان غیژید و خطر افتادن بود و از علی کرم‌الله وجهه چاره جست
  • یک زنی آمد به پیش مرتضی ** گفت شد بر ناودان طفلی مرا
  • گرش می‌خوانم نمی‌آید به دست ** ور هلم ترسم که افتد او به پست
  • نیست عاقل تا که دریابد چون ما ** گر بگویم کز خطر سوی من آ
  • هم اشارت را نمی‌داند به دست ** ور بداند نشنود این هم به دست 2660
  • بس نمودم شیر و پستان را بدو ** او همی گرداند از من چشم و رو
  • از برای حق شمایید ای مهان ** دستگیر این جهان و آن جهان
  • زود درمان کن که می‌لرزد دلم ** که بدرد از میوه‌ی دل بسکلم
  • گفت طفلی را بر آور هم به بام ** تا ببیند جنس خود را آن غلام
  • سوی جنس آید سبک زان ناودان ** جنس بر جنس است عاشق جاودان 2665
  • زن چنان کرد و چو دید آن طفل او ** جنس خود خوش خوش بدو ورد آورد
  • سوی بام آمد ز متن ناودان ** جاذب هر جنس را هم جنس دان
  • غژغژان آمد به سوی طفل طفل ** وا رهید او از فتادن سوی سفل
  • زان بود جنس بشر پیغامبران ** تا بجنسیت رهند از ناودان
  • پس بشر فرمود خود را مثلکم ** تا به جنس آیید و کم گردید گم 2670
  • زانک جنسیت عجایب جاذبیست ** جاذبش جنسست هر جا طالبیست
  • عیسی و ادریس بر گردون شدند ** با ملایک چونک هم‌جنس آمدند
  • باز آن هاروت و ماروت از بلند ** جنس تن بودند زان زیر آمدند
  • کافران هم جنس شیطان آمده ** جانشان شاگرد شیطانان شده