English    Türkçe    فارسی   

4
2868-2892

  • فهم کردم کانک دم زد از سبق ** وز حدوث چرخ پیروزست و حق
  • حجت منکر هماره زردرو ** یک نشان بر صدق آن انکار کو
  • یک مناره در ثنای منکران ** کو درین عالم که تا باشد نشان 2870
  • منبری کو که بر آنجا مخبری ** یاد آرد روزگار منکری
  • روی دینار و درم از نامشان ** تا قیامت می‌دهد زین حق نشان
  • سکه‌ی شاهان همی گردد دگر ** سکه‌ی احمد ببین تا مستقر
  • بر رخ نقره و یا روی زری ** وا نما بر سکه نام منکری
  • خود مگیر این معجز چون آفتاب ** صد زبان بین نام او ام‌الکتاب 2875
  • زهره نی کس را که یک حرفی از آن ** یا بدزدد یا فزاید در بیان
  • یار غالب شو که تا غالب شوی ** یار مغلوبان مشو هین ای غوی
  • حجت منکر همین آمد که من ** غیر این ظاهر نمی‌بینم وطن
  • هیچ نندیشد که هر جا ظاهریست ** آن ز حکمتهای پنهان مخبریست
  • فایده‌ی هر ظاهری خود باطنیست ** هم‌چو نفع اندر دواها کامنست 2880
  • تفسیر این آیت کی و ما خلقنا السموات والارض و ما بینهما الا بالحق نیافریدمشان بهر همین کی شما می‌بینید بلک بهر معنی و حکمت باقیه کی شما نمی‌بینید آن را
  • هیچ نقاشی نگارد زین نقش ** بی امید نفع بهر عین نقش
  • بلک بهر میهمانان و کهان ** که به فرجه وارهند از اندهان
  • شادی بچگان و یاد دوستان ** دوستان رفته را از نقش آن
  • هیچ کوزه‌گر کند کوزه شتاب ** بهر عین کوزه نه بر بوی آب
  • هیچ کاسه گر کند کاسه تمام ** بهر عین کاسه نه بهر طعام 2885
  • هیچ خطاطی نویسد خط به فن ** بهر عین خط نه بهر خواندن
  • نقش ظاهر بهر نقش غایبست ** وان برای غایب دیگر ببست
  • تا سوم چارم دهم بر می‌شمر ** این فواید را به مقدار نظر
  • هم‌چو بازیهای شطرنج ای پسر ** فایده‌ی هر لعب در تالی نگر
  • این نهادند بهر آن لعب نهان ** وان برای آن و آن بهر فلان 2890
  • هم‌چنین دیده جهات اندر جهات ** در پی هم تا رسی در برد و مات
  • اول از بهر دوم باشد چنان ** که شدن بر پایه‌های نردبان