English    Türkçe    فارسی   

4
3015-3039

  • پس بفرمودش خدا ای ذولباب ** چون بپرسیدی بیا بشنو جواب 3015
  • موسیا تخمی بکار اندر زمین ** تا تو خود هم وا دهی انصاف این
  • چونک موسی کشت و شد کشتش تمام ** خوشه‌هااش یافت خوبی و نظام
  • داس بگرفت و مر آن را می‌برید ** پس ندا از غیب در گوشش رسید
  • که چرا کشتی کنی و پروری ** چون کمالی یافت آن را می‌بری
  • گفت یا رب زان کنم ویران و پست ** که درینجا دانه هست و کاه هست 3020
  • دانه لایق نیست درانبار کاه ** کاه در انبار گندم هم تباه
  • نیست حکمت این دو را آمیختن ** فرق واجب می‌کند در بیختن
  • گفت این دانش تو از کی یافتی ** که به دانش بیدری بر ساختی
  • گفت تمییزم تو دادی ای خدا ** گفت پس تمییز چون نبود مرا
  • در خلایق روحهای پاک هست ** روحهای تیره‌ی گلناک هست 3025
  • این صدفها نیست در یک مرتبه ** در یکی درست و در دیگر شبه
  • واجبست اظهار این نیک و تباه ** هم‌چنانک اظهار گندمها ز کاه
  • بهر اظهارست این خلق جهان ** تا نماند گنج حکمتها نهان
  • کنت کنزا کنت مخفیا شنو ** جوهر خود گم مکن اظهار شو
  • بیان آنک روح حیوانی و عقل جز وی و وهم و خیال بر مثال دوغند و روح کی باقیست درین دوغ هم‌چون روغن پنهانست
  • جوهر صدقت خفی شد در دروغ ** هم‌چو طعم روغن اندر طعم دوغ 3030
  • آن دروغت این تن فانی بود ** راستت آن جان ربانی بود
  • سالها این دوغ تن پیدا و فاش ** روغن جان اندرو فانی و لاش
  • تا فرستد حق رسولی بنده‌ای ** دوغ را در خمره جنباننده‌ای
  • تا بجنباند به هنجار و به فن ** تا بدانم من که پنهان بود من
  • یا کلام بنده‌ای کان جزو اوست ** در رود در گوش او کو وحی جوست 3035
  • اذن مومن وحی ما را واعیست ** آنچنان گوشی قرین داعیست
  • هم‌چنانک گوش طفل از گفت مام ** پر شود ناطق شود او درکلام
  • ور نباشد طفل را گوش رشد ** گفت مادر نشنود گنگی شود
  • دایما هر کر اصلی گنگ بود ** ناطق آنکس شد که از مادر شنود