English    Türkçe    فارسی   

4
3385-3409

  • در سر آید هر زمان چون اسپ لنگ ** که بود بارش گران و راه سنگ 3385
  • می‌خورد از غیب بر سر زخم او ** از شکست توبه آن ادبارخو
  • باز توبه می‌کند با رای سست ** دیو یک تف کرد و توبه‌ش را سکست
  • ضعف اندر ضعف و کبرش آنچنان ** که به خواری بنگرد در واصلان
  • ای شتر که تو مثال مومنی ** کم فتی در رو و کم بینی زنی
  • تو چه داری که چنین بی‌آفتی ** بی‌عثاری و کم اندر رو فتی 3390
  • گفت گر چه هر سعادت از خداست ** در میان ما و تو بس فرقهاست
  • سر بلندم من دو چشم من بلند ** بینش عالی امانست از گزند
  • از سر که من ببینم پای کوه ** هر گو و هموار را من توه توه
  • هم‌چنانک دید آن صدر اجل ** پیش کار خویش تا روز اجل
  • آنچ خواهد بود بعد بیست سال ** داند اندر حال آن نیکو خصال 3395
  • حال خود تنها ندید آن متقی ** بلک حال مغربی و مشرقی
  • نور در چشم و دلش سازد سکن ** بهر چه سازد پی حب الوطن
  • هم‌چو یوسف کو بدید اول به خواب ** که سجودش کرد ماه و آفتاب
  • از پس ده سال بلک بیشتر ** آنچ یوسف دید بد بر کرد سر
  • نیست آن ینظر به نور الله گزاف ** نور ربانی بود گردون شکاف 3400
  • نیست اندر چشم تو آن نور رو ** هستی اندر حس حیوانی گرو
  • تو ز ضعف چشم بینی پیش پا ** تو ضعیف و هم ضعیفت پیشوا
  • پیشوا چشمست دست و پای را ** کو ببیند جای را ناجای را
  • دیگر آنک چشم من روشن‌ترست ** دیگر آنک خلقت من اطهرست
  • زانک هستم من ز اولاد حلال ** نه ز اولاد زنا و اهل ضلال 3405
  • تو ز اولاد زنایی بی‌گمان ** تیر کژ پرد چو بد باشد کمان
  • تصدیق کردن استر جوابهای شتر را و اقرار کردن بفضل او بر خود و ازو استعانت خواستن و بدو پناه گرفتن به صدق و نواختن شتر او را و ره نمودن و یاری دادن پدرانه و شاهانه
  • گفت استر راست گفتی ای شتر ** این بگفت و چشم کرد از اشک پر
  • ساعتی بگریست و در پایش فتاد ** گفت ای بگزیده‌ی رب العباد
  • چه زیان دارد گر از فرخندگی ** در پذیری تو مرا دربندگی