English    Türkçe    فارسی   

4
3536-3560

  • گورها یکسان به پیش چشم ما ** روضه و حفره به چشم اولیا
  • عامه گفتندی که پیغامبر ترش ** از چه گشتست و شدست او ذوق‌کش
  • خاص گفتندی که سوی چشمتان ** می‌نماید او ترش ای امتان
  • یک زمان درچشم ما آیید تا ** خنده‌ها بینید اندر هل اتی
  • از سر امرود بن بنماید آن ** منعکس صورت بزیر آ ای جوان 3540
  • آن درخت هستی است امرودبن ** تا بر آنجایی نماید نو کهن
  • تا بر آنجایی ببینی خارزار ** پر ز کزدمهای خشم و پر ز مار
  • چون فرود آیی ببینی رایگان ** یک جهان پر گل‌رخان و دایگان
  • حکایت آن زن پلیدکار کی شوهر را گفت کی آن خیالات از سر امرودبن می‌نماید ترا کی چنینها نماید چشم آدمی را سر آن امرودبن از سر امرودبن فرود آی تا آن خیالها برود و اگر کسی گوید کی آنچ آن مرد می‌دید خیال نبود و جواب این مثالیست نه مثل در مثال همین قدر بس بود کی اگر بر سر امرودبن نرفتی هرگز آنها ندیدی خواه خیال خواه حقیقت
  • آن زنی می‌خواست تا با مول خود ** بر زند در پیش شوی گول خود
  • پس به شوهر گفت زن کای نیکبخت ** من برآیم میوه چیدن بر درخت 3545
  • چون برآمد بر درخت آن زن گریست ** چون ز بالا سوی شوهر بنگریست
  • گفت شوهر را کای مابون رد ** کیست آن لوطی که بر تو می‌فتد
  • تو به زیر او چو زن بغنوده‌ای ** ای فلان تو خود مخنث بوده‌ای
  • گفت شوهر نه سرت گویی بگشت ** ورنه اینجا نیست غیر من به دشت
  • زن مکرر کرد که آن با برطله ** کیست بر پشتت فرو خفته هله 3550
  • گفت ای زن هین فرود آ از درخت ** که سرت گشت و خرف گشتی تو سخت
  • چون فرود آمد بر آمد شوهرش ** زن کشید آن مول را اندر برش
  • گفت شوهر کیست آن ای روسپی ** که به بالای تو آمد چون کپی
  • گفت زن نه نیست اینجا غیر من ** هین سرت برگشته شد هرزه متن
  • او مکرر کرد بر زن آن سخن ** گفت زن این هست از امرودبن 3555
  • از سر امرودبن من هم‌چنان ** کژ همی دیدم که تو ای قلتبان
  • هین فرود آ تا ببینی هیچ نیست ** این همه تخییل از امروبنیست
  • هزل تعلیمست آن را جد شنو ** تو مشو بر ظاهر هزلش گرو
  • هر جدی هزلست پیش هازلان ** هزلها جدست پیش عاقلان
  • کاهلان امرودبن جویند لیک ** تا بدان امرودبن راهیست نیک 3560