English    Türkçe    فارسی   

4
3549-3573

  • گفت شوهر نه سرت گویی بگشت ** ورنه اینجا نیست غیر من به دشت
  • زن مکرر کرد که آن با برطله ** کیست بر پشتت فرو خفته هله 3550
  • گفت ای زن هین فرود آ از درخت ** که سرت گشت و خرف گشتی تو سخت
  • چون فرود آمد بر آمد شوهرش ** زن کشید آن مول را اندر برش
  • گفت شوهر کیست آن ای روسپی ** که به بالای تو آمد چون کپی
  • گفت زن نه نیست اینجا غیر من ** هین سرت برگشته شد هرزه متن
  • او مکرر کرد بر زن آن سخن ** گفت زن این هست از امرودبن 3555
  • از سر امرودبن من هم‌چنان ** کژ همی دیدم که تو ای قلتبان
  • هین فرود آ تا ببینی هیچ نیست ** این همه تخییل از امروبنیست
  • هزل تعلیمست آن را جد شنو ** تو مشو بر ظاهر هزلش گرو
  • هر جدی هزلست پیش هازلان ** هزلها جدست پیش عاقلان
  • کاهلان امرودبن جویند لیک ** تا بدان امرودبن راهیست نیک 3560
  • نقل کن ز امرودبن که اکنون برو ** گشته‌ای تو خیره‌چشم و خیره‌رو
  • این منی و هستی اول بود ** که برو دیده کژ و احول بود
  • چون فرود آیی ازین امرودبن ** کژ نماند فکرت و چشم و سخن
  • یک درخت بخت بینی گشته این ** شاخ او بر آسمان هفتمین
  • چون فرود آیی ازو گردی جدا ** مبدلش گرداند از رحمت خدا 3565
  • زین تواضع که فرود آیی خدا ** راست بینی بخشد آن چشم ترا
  • راست بینی گر بدی آسان و زب ** مصطفی کی خواستی آن را ز رب
  • گفت بنما جزو جزو از فوق و پست ** آنچنان که پیش تو آن جزو هست
  • بعد از آن بر رو بر آن امرودبن ** که مبدل گشت و سبز از امر کن
  • چون درخت موسوی شد این درخت ** چون سوی موسی کشانیدی تو رخت 3570
  • آتش او را سبز و خرم می‌کند ** شاخ او انی انا الله می‌زند
  • زیر ظلش جمله حاجاتت روا ** این چنین باشد الهی کیمیا
  • آن منی و هستیت باشد حلال ** که درو بینی صفات ذوالجلال