English    Türkçe    فارسی   

4
3559-3583

  • هر جدی هزلست پیش هازلان ** هزلها جدست پیش عاقلان
  • کاهلان امرودبن جویند لیک ** تا بدان امرودبن راهیست نیک 3560
  • نقل کن ز امرودبن که اکنون برو ** گشته‌ای تو خیره‌چشم و خیره‌رو
  • این منی و هستی اول بود ** که برو دیده کژ و احول بود
  • چون فرود آیی ازین امرودبن ** کژ نماند فکرت و چشم و سخن
  • یک درخت بخت بینی گشته این ** شاخ او بر آسمان هفتمین
  • چون فرود آیی ازو گردی جدا ** مبدلش گرداند از رحمت خدا 3565
  • زین تواضع که فرود آیی خدا ** راست بینی بخشد آن چشم ترا
  • راست بینی گر بدی آسان و زب ** مصطفی کی خواستی آن را ز رب
  • گفت بنما جزو جزو از فوق و پست ** آنچنان که پیش تو آن جزو هست
  • بعد از آن بر رو بر آن امرودبن ** که مبدل گشت و سبز از امر کن
  • چون درخت موسوی شد این درخت ** چون سوی موسی کشانیدی تو رخت 3570
  • آتش او را سبز و خرم می‌کند ** شاخ او انی انا الله می‌زند
  • زیر ظلش جمله حاجاتت روا ** این چنین باشد الهی کیمیا
  • آن منی و هستیت باشد حلال ** که درو بینی صفات ذوالجلال
  • شد درخت کژ مقوم حق‌نما ** اصله ثابت و فرعه فی‌السما
  • باقی قصه‌ی موسی علیه‌السلام
  • که آمدش پیغام از وحی مهم ** که کژی بگذار اکنون فاستقم 3575
  • این درخت تن عصای موسیست ** که امرش آمد که بیندازش ز دست
  • تا ببینی خیر او و شر او ** بعد از آن بر گیر او را ز امر هو
  • پیش از افکندن نبود او غیر چوب ** چون به امرش بر گرفتی گشت خوب
  • اول او بد برگ‌افشان بره را ** گشت معجز آن گروه غره را
  • گشت حاکم بر سر فرعونیان ** آبشان خون کرد و کف بر سر زنان 3580
  • از مزارعشان برآمد قحط و مرگ ** از ملخهایی که می‌خوردند برگ
  • تا بر آمد بی‌خود از موسی دعا ** چون نظر افتادش اندر منتها
  • کین همه اعجاز و کوشیدن چراست ** چون نخواهند این جماعت گشت راست