English    Türkçe    فارسی   

4
696-720

  • هیچ پنهان می‌نشد از وی ضمیر ** بود بر مضمون دلها او امیر
  • پس همی منگید با خود زیر لب ** در جواب فکرتم آن بوالعجب
  • که چنین اندیشی از بهر ملوک ** کیف تلقی الرزق ان لم یرزقوک
  • من نمی‌کردم سخن را فهم لیک ** بر دلم می‌زد عتابش نیک نیک
  • سوی من آمد به هیبت هم‌چو شیر ** تنگ هیزم را ز خود بنهاد زیر 700
  • پرتو حالی که او هیزم نهاد ** لرزه بر هر هفت عضو من فتاد
  • گفت یا رب گر ترا خاصان هی‌اند ** که مبارک‌دعوت و فرخ‌پی‌اند
  • لطف تو خواهم که میناگر شود ** این زمان این تنگ هیزم زر شود
  • در زمان دیدم که زر شد هیزمش ** هم‌چو آتش بر زمین می‌تافت خوش
  • من در آن بی‌خود شدم تا دیرگه ** چونک با خویش آمدم من از وله 705
  • بعد از آن گفت ای خداگر آن کبار ** بس غیورند و گریزان ز اشتهار
  • باز این را بند هیزم ساز زود ** بی‌توقف هم بر آن حالی که بود
  • در زمان هیزم شد آن اغصان زر ** مست شد در کار او عقل و نظر
  • بعد از آن برداشت هیزم را و رفت ** سوی شهر از پیش من او تیز و تفت
  • خواستم تا در پی آن شه روم ** پرسم از وی مشکلات و بشنوم 710
  • بسته کرد آن هیبت او مر مرا ** پیش خاصان ره نباشد عامه را
  • ور کسی را ره شود گو سر فشان ** کان بود از رحمت و از جذبشان
  • پس غنیمت دار آن توفیق را ** چون بیابی صحبت صدیق را
  • نه چو آن ابله که یابد قرب شاه ** سهل و آسان در فتد آن دم ز راه
  • چون ز قربانی دهندش بیشتر ** پس بگوید ران گاوست این مگر 715
  • نیست این از ران گاو ای مفتری ** ران گاوت می‌نماید از خری
  • بذل شاهانه‌ست این بی رشوتی ** بخشش محضست این از رحمتی
  • تحریض سلیمان علیه‌السلام مر رسولان را بر تعجیل به هجرت بلقیس بهر ایمان
  • هم‌چنان که شه سلیمان در نبرد ** جذب خیل و لشکر بلقیس کرد
  • که بیایید ای عزیزان زود زود ** که برآمد موجها از بحر جود
  • سوی ساحل می‌فشاند بی‌خطر ** جوش موجش هر زمانی صد گهر 720