English    Türkçe    فارسی   

4
704-728

  • در زمان دیدم که زر شد هیزمش ** هم‌چو آتش بر زمین می‌تافت خوش
  • من در آن بی‌خود شدم تا دیرگه ** چونک با خویش آمدم من از وله 705
  • بعد از آن گفت ای خداگر آن کبار ** بس غیورند و گریزان ز اشتهار
  • باز این را بند هیزم ساز زود ** بی‌توقف هم بر آن حالی که بود
  • در زمان هیزم شد آن اغصان زر ** مست شد در کار او عقل و نظر
  • بعد از آن برداشت هیزم را و رفت ** سوی شهر از پیش من او تیز و تفت
  • خواستم تا در پی آن شه روم ** پرسم از وی مشکلات و بشنوم 710
  • بسته کرد آن هیبت او مر مرا ** پیش خاصان ره نباشد عامه را
  • ور کسی را ره شود گو سر فشان ** کان بود از رحمت و از جذبشان
  • پس غنیمت دار آن توفیق را ** چون بیابی صحبت صدیق را
  • نه چو آن ابله که یابد قرب شاه ** سهل و آسان در فتد آن دم ز راه
  • چون ز قربانی دهندش بیشتر ** پس بگوید ران گاوست این مگر 715
  • نیست این از ران گاو ای مفتری ** ران گاوت می‌نماید از خری
  • بذل شاهانه‌ست این بی رشوتی ** بخشش محضست این از رحمتی
  • تحریض سلیمان علیه‌السلام مر رسولان را بر تعجیل به هجرت بلقیس بهر ایمان
  • هم‌چنان که شه سلیمان در نبرد ** جذب خیل و لشکر بلقیس کرد
  • که بیایید ای عزیزان زود زود ** که برآمد موجها از بحر جود
  • سوی ساحل می‌فشاند بی‌خطر ** جوش موجش هر زمانی صد گهر 720
  • الصلا گفتیم ای اهل رشاد ** کین زمان رضوان در جنت گشاد
  • پس سلیمان گفت ای پیکان روید ** سوی بلقیس و بدین دین بگروید
  • پس بگوییدش بیا اینجا تمام ** زود که ان الله یدعوا بالسلام
  • هین بیا ای طالب دولت شتاب ** که فتوحست این زمان و فتح باب
  • ای که تو طالب نه‌ای تو هم بیا ** تا طلب یابی ازین یار وفا 725
  • سبب هجرت ابراهیم ادهم قدس الله سره و ترک ملک خراسان
  • ملک برهم زن تو ادهم‌وار زود ** تا بیابی هم‌چو او ملک خلود
  • خفته بود آن شه شبانه بر سریر ** حارسان بر بام اندر دار و گیر
  • قصد شه از حارسان آن هم نبود ** که کند زان دفع دزدان و رنود