English    Türkçe    فارسی   

4
72-96

  • آن بگوید زید صدیق سنیست ** وین بگوید زید گبر کشتنیست
  • زيد يك ذات است بر آن يك جنان ** او بر اين ديگر همه رنج و زيان
  • گر تو خواهی کو ترا باشد شکر ** پس ورا از چشم عشاقش نگر
  • منگر از چشم خودت آن خوب را ** بین به چشم طالبان مطلوب را 75
  • چشم خود بر بند زان خوش‌چشم تو ** عاریت کن چشم از عشاق او
  • بلک ازو کن عاریت چشم و نظر ** پس ز چشم او بروی او نگر
  • تا شوی آمن ز سیری و ملال ** گفت کان الله له زین ذوالجلال
  • چشم او من باشم و دست و دلش ** تا رهد از مدبریها مقبلش
  • هر چه مکرو هست چون شد او دلیل ** سوی محبوبت حبیبست و خلیل 80
  • حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سخت‌دلان و بی‌اعتقادان کردی
  • آن یکی واعظ چو بر تخت آمدی ** قاطعان راه را داعی شدی
  • دست برمی‌داشت یا رب رحم ران ** بر بدان و مفسدان و طاغیان
  • بر همه تسخرکنان اهل خیر ** برهمه کافردلان و اهل دیر
  • می‌نکردی او دعا بر اصفیا ** می‌نکردی جز خبیثان را دعا
  • مر ورا گفتند کین معهود نیست ** دعوت اهل ضلالت جود نیست 85
  • گفت نیکویی ازینها دیده‌ام ** من دعاشان زین سبب بگزیده‌ام
  • خبث و ظلم و جور چندان ساختند ** که مرا از شر به خیر انداختند
  • هر گهی که رو به دنیا کردمی ** من ازیشان زخم و ضربت خوردمی
  • کردمی از زخم آن جانب پناه ** باز آوردندمی گرگان به راه
  • چون سبب‌ساز صلاح من شدند ** پس دعاشان بر منست ای هوشمند 90
  • بنده می‌نالد به حق از درد و نیش ** صد شکایت می‌کند از رنج خویش
  • حق همی گوید که آخر رنج و درد ** مر ترا لابه کنان و راست کرد
  • این گله زان نعمتی کن کت زند ** از در ما دور و مطرودت کند
  • در حقیقت هر عدو داروی تست ** کیمیا و نافع و دلجوی تست
  • که ازو اندر گریزی در خلا ** استعانت جویی از لطف خدا 95
  • در حقیقت دوستانت دشمن‌اند ** که ز حضرت دور و مشغولت کنند