English    Türkçe    فارسی   

4
924-948

  • گشت حیران آن حلیمه زان صدا ** نه کسی در پیش نه سوی قفا
  • شش جهت خالی ز صورت وین ندا ** شد پیاپی آن ندا را جان فدا 925
  • مصطفی را بر زمین بنهاد او ** تا کند آن بانگ خوش را جست و جو
  • چشم می‌انداخت آن دم سو به سو ** که کجا است این شه اسرارگو
  • کین چنین بانگ بلند از چپ و راست ** می‌رسد یا رب رساننده کجاست
  • چون ندید او خیره و نومید شد ** جسم لرزان هم‌چو شاخ بید شد
  • باز آمد سوی آن طفل رشید ** مصطفی را بر مکان خود ندید 930
  • حیرت اندر حیرت آمد بر دلش ** گشت بس تاریک از غم منزلش
  • سوی منزلها دوید و بانگ داشت ** که کی بر دردانه‌ام غارت گماشت
  • مکیان گفتند ما را علم نیست ** ما ندانستیم که آنجا کودکیست
  • ریخت چندان اشک و کرد او بس فغان ** که ازو گریان شدند آن دیگران
  • سینه کوبان آن چنان بگریست خوش ** که اختران گریان شدند از گریه‌اش 935
  • حکایت آن پیر عرب کی دلالت کرد حلیمه را به استعانت به بتان
  • پیرمردی پیشش آمد با عصا ** کای حلیمه چه فتاد آخر ترا
  • که چنین آتش ز دل افروختی ** این جگرها را ز ماتم سوختی
  • گفت احمد را رضیعم معتمد ** پس بیاوردم که بسپارم به جد
  • چون رسیدم در حطیم آوازها ** می‌رسید و می‌شنیدم از هوا
  • من چو آن الحان شنیدم از هوا ** طفل را بنهادم آنجا زان صدا 940
  • تا ببینم این ندا آواز کیست ** که ندایی بس لطیف و بس شهیست
  • نه از کسی دیدم بگرد خود نشان ** نه ندا می منقطع شد یک زمان
  • چونک واگشتم ز حیرتهای دل ** طفل را آنجا ندیدم وای دل
  • گفتش ای فرزند تو انده مدار ** که نمایم مر ترا یک شهریار
  • که بگوید گر بخواهد حال طفل ** او بداند منزل و ترحال طفل 945
  • پس حلیمه گفت ای جانم فدا ** مر ترا ای شیخ خوب خوش‌ندا
  • هین مرا بنمای آن شاه نظر ** کش بود از حال طفل من خبر
  • برد او را پیش عزی کین صنم ** هست در اخبار غیبی مغتنم