English    Türkçe    فارسی   

5
1356-1380

  • نیم کاره و خشمگین جنبان ذکر  ** ز انتظار تو دو چشمش سوی در 
  • زیر لب گفت این نهان کرد از کنیز  ** داشتش آن دم چو بی‌جرمان عزیز 
  • بعد از آن گفتش که چادر نه به سر  ** رو فلان خانه ز من پیغام بر 
  • این چنین گو وین چنین کن وآنچنان  ** مختصر کردم من افسانه‌ی زنان 
  • آنچ مقصودست مغز آن بگیر  ** چون براهش کرد آن زال ستیر  1360
  • بود از مستی شهوت شادمان  ** در فرو بست و همی‌گفت آن زمان 
  • یافتم خلوت زنم از شکر بانگ  ** رسته‌ام از چار دانگ و از دو دانگ 
  • از طرب گشته بزان زن هزار  ** در شرار شهوت خر بی‌قرار 
  • چه بزان که آن شهوت او را بز گرفت  ** بز گرفتن گیج را نبود شگفت 
  • میل شهوت کر کند دل را و کور  ** تا نماید خر چو یوسف نار نور  1365
  • ای بسا سرمست نار و نارجو  ** خویشتن را نور مطلق داند او 
  • جز مگر بنده‌ی خدا یا جذب حق  ** با رهش آرد بگرداند ورق 
  • تا بداند که آن خیال ناریه  ** در طریقت نیست الا عاریه 
  • زشتها را خوب بنماید شره  ** نیست چون شهوت بتر ز آفتاب ره 
  • صد هزاران نام خوش را کرد ننگ  ** صد هزاران زیرکان را کرد دنگ  1370
  • چون خری را یوسف مصری نمود  ** یوسفی را چون نماید آن جهود 
  • بر تو سرگین را فسونش شهد کرد  ** شهد را خود چون کند وقت نبرد 
  • شهوت از خوردن بود کم کن ز خور  ** یا نکاحی کن گریزان شو ز شر 
  • چون بخوردی می‌کشد سوی حرم  ** دخل را خرجی بباید لاجرم 
  • پس نکاح آمد چو لاحول و لا  ** تا که دیوت نفکند اندر بلا  1375
  • چون حریص خوردنی زن خواه زود  ** ورنه آمد گربه و دنبه ربود 
  • بار سنگی بر خری که می‌جهد  ** زود بر نه پیش از آن کو بر نهد 
  • فعل آتش را نمی‌دانی تو برد  ** گرد آتش با چنین دانش مگرد 
  • علم دیگ و آتش ار نبود ترا  ** از شرر نه دیگ ماند نه ابا 
  • آب حاضر باید و فرهنگ نیز  ** تا پزد آب دیگ سالم در ازیز  1380