English    Türkçe    فارسی   

5
1477-1501

  • آرد گشتی عشر دادی هم از آن  ** نان شدی عشر دگر دادی ز نان 
  • عشر هر دخلی فرو نگذاشتی  ** چارباره دادی زانچ کاشتی 
  • بس وصیتها بگفتی هر زمان  ** جمع فرزندان خود را آن جوان 
  • الله الله قسم مسکین بعد من  ** وا مگیریدش ز حرص خویشتن  1480
  • تا بماند بر شما کشت و ثمار  ** در پناه طاعت حق پایدار 
  • دخلها و میوه‌ها جمله ز غیب  ** حق فرستادست بی‌تخمین و ریب 
  • در محل دخل اگر خرجی کنی  ** درگه سودست سودی بر زنی 
  • ترک اغلب دخل را در کشت‌زار  ** باز کارد که ویست اصل ثمار 
  • بیشتر کارد خورد زان اندکی  ** که ندارد در بروییدن شکی  1485
  • زان بیفشاند به کشتن ترک دست  ** که آن غله‌ش هم زان زمین حاصل شدست 
  • کفشگر هم آنچ افزاید ز نان  ** می‌خرد چرم و ادیم و سختیان 
  • که اصول دخلم اینها بوده‌اند  ** هم ازینها می‌گشاید رزق بند 
  • دخل از آنجا آمدستش لاجرم  ** هم در آنجا می‌کند داد و کرم 
  • این زمین و سختیان پرده‌ست و بس  ** اصل روزی از خدا دان هر نفس  1490
  • چون بکاری در زمین اصل کار  ** تا بروید هر یکی را صد هزار 
  • گیرم اکنون تخم را گر کاشتی  ** در زمینی که سبب پنداشتی 
  • چون دو سه سال آن نروید چون کنی  ** جز که در لابه و دعا کف در زنی 
  • دست بر سر می‌زنی پیش اله  ** دست و سر بر دادن رزقش گواه 
  • تا بدانی اصل اصل رزق اوست  ** تا همو را جوید آنک رزق‌جوست  1495
  • رزق از وی جو مجو از زید و عمرو  ** مستی از وی جو مجو از بنگ و خمر 
  • توانگری زو خو نه از گنج و مال  ** نصرت از وی خواه نه از عم و خال 
  • عاقبت زینها بخواهی ماندن  ** هین کرا خواهی در آن دم خواندن 
  • این دم او را خوان و باقی را بمان  ** تا تو باشی وارث ملک جهان 
  • چون یفر المرء آید من اخیه  ** یهرب المولود یوما من ابیه  1500
  • زان شود هر دوست آن ساعت عدو  ** که بت تو بود و از ره مانع او