English    Türkçe    فارسی   

5
1611-1635

  • جملگان از بامها زیر آمدند  ** سر برهنه جانب صحرا شدند 
  • مادران بچگان برون انداختند  ** تا همه ناله و نفیر افراختند 
  • از نماز شام تا وقت سحر  ** خاک می‌کردند بر سر آن نفر 
  • جملگی آوازها بگرفته شد  ** رحم آمد بر سر آن قوم لد 
  • بعد نومیدی و آه ناشکفت  ** اندک‌اندک ابر وا گشتن گرفت  1615
  • قصه‌ی یونس درازست و عریض  ** وقت خاکست و حدیث مستفیض 
  • چون تضرع را بر حق قدرهاست  ** وآن بها که آنجاست زاری را کجاست 
  • هین امید اکنون میان را چست بند  ** خیز ای گرینده و دایم بخند 
  • که برابر می‌نهد شاه مجید  ** اشک را در فضل با خون شهید 
  • فرستادن اسرافیل را علیه‌السلام به خاک کی حفنه‌ای بر گیر از خاک بهر ترکیب جسم آدم علیه‌السلام 
  • گفت اسرافیل را یزدان ما  ** که برو زان خاک پر کن کف بیا  1620
  • آمد اسرافیل هم سوی زمین  ** باز آغازید خاکستان حنین 
  • کای فرشته‌ی صور و ای بحر حیات  ** که ز دمهای تو جان یابد موات 
  • در دمی از صور یک بانگ عظیم  ** پر شود محشر خلایق از رمیم 
  • در دمی در صور گویی الصلا  ** برجهید ای کشتگان کربلا 
  • ای هلاکت دیدگان از تیغ مرگ  ** برزنید از خاک سر چون شاخ و برگ  1625
  • رحمت تو وآن دم گیرای تو  ** پر شود این عالم از احیای تو 
  • تو فرشته‌ی رحمتی رحمت نما  ** حامل عرشی و قبله‌ی دادها 
  • عرش معدن گاه داد و معدلت  ** چار جو در زیر او پر مغفرت 
  • جوی شیر و جوی شهد جاودان  ** جوی خمر و دجله‌ی آب روان 
  • پس ز عرش اندر بهشتستان رود  ** در جهان هم چیزکی ظاهر شود  1630
  • گرچه آلوده‌ست اینجا آن چهار  ** از چه از زهر فنا و ناگوار 
  • جرعه‌ای بر خاک تیره ریختند  ** زان چهار و فتنه‌ای انگیختند 
  • تا بجویند اصل آن را این خسان  ** خود برین قانع شدند این ناکسان 
  • شیر داد و پرورش اطفال را  ** چشمه کرده سینه‌ی هر زال را 
  • خمر دفع غصه و اندیشه را  ** چشمه کرده از عنب در اجترا  1635