English    Türkçe    فارسی   

5
1781-1805

  • آنچنان که جان بپرد سوی طین  ** نامه پرد تا یسار و تا یمین 
  • در کفش بنهند نامه‌ی بخل و جود  ** فسق و تقوی آنچ دی خو کرده بود 
  • چون شود بیدار از خواب او سحر  ** باز آید سوی او آن خیر و شر 
  • گر ریاضت داده باشد خوی خویش  ** وقت بیداری همان آید به پیش 
  • ور بد او دی خام و زشت و در ضلال  ** چون عزا نامه سیه یابد شمال  1785
  • ور بد او دی پاک و با تقوی و دین  ** وقت بیداری برد در ثمین 
  • هست ما را خواب و بیداری ما  ** بر نشان مرگ و محشر دو گوا 
  • حشر اصغر حشر اکبر را نمود  ** مرگ اصغر مرگ اکبر را زدود 
  • لیک این نامه خیالست و نهان  ** وآن شود در حشر اکبر بس عیان 
  • این خیال اینجا نهان پیدا اثر  ** زین خیال آنجا برویاند صور  1790
  • در مهندس بین خیال خانه‌ای  ** در دلش چون در زمینی دانه‌ای 
  • آن خیال از اندرون آید برون  ** چون زمین که زاید از تخم درون 
  • هر خیالی کو کند در دل وطن  ** روز محشر صورتی خواهد شدن 
  • چون خیال آن مهندس در ضمیر  ** چون نبات اندر زمین دانه‌گیر 
  • مخلصم زین هر دو محشر قصه‌ایست  ** مومنان را در بیانش حصه‌ایست 1795
  • چون بر آید آفتاب رستخیز  ** بر جهند از خاک زشت و خوب تیز 
  • سوی دیوان قضا پویان شوند  ** نقد نیک و بد به کوره می‌روند 
  • نقد نیکو شادمان و ناز ناز  ** نقد قلب اندر زحیر و در گداز 
  • لحظه لحظه امتحانها می‌رسد  ** سر دلها می‌نماید در جسد 
  • چون ز قندیل آب و روغن گشته فاش  ** یا چو خاکی که بروید سرهاش  1800
  • از پیاز و گندنا و کوکنار  ** سر دی پیدا کند دست بهار 
  • آن یکی سرسبز نحن المتقون  ** وآن دگر هم‌چون بنفشه سرنگون 
  • چشمها بیرون جهید از خطر  ** گشته ده چشمه ز بیم مستقر 
  • باز مانده دیده‌ها در انتظار  ** تا که نامه ناید از سوی یسار 
  • چشم گردان سوی راست و سوی چپ  ** زانک نبود بخت نامه‌ی راست زپ  1805