English    Türkçe    فارسی   

5
1994-2018

  • صاحب تاویل ایاز صابرست  ** کو به بحر عاقبتها ناظرست 
  • هم‌چو یوسف خواب این زندانیان  ** هست تعبیرش به پیش او عیان  1995
  • خواب خود را چون نداند مرد خیر  ** کو بود واقف ز سر خواب غیر 
  • گر زنم صد تیغ او را ز امتحان  ** کم نگردد وصلت آن مهربان 
  • داند او که آن تیغ بر خود می‌زنم  ** من ویم اندر حقیقت او منم 
  • بیان اتحاد عاشق و معشوق از روی حقیقت اگر چه متضادند از روی آنک نیاز ضد بی‌نیازیست چنان که آینه بی‌صورتست و ساده است و بی‌صورتی ضد صورتست ولکن میان ایشان اتحادیست در حقیقت کی شرح آن درازست و العاقل یکفیه الاشاره 
  • جسم مجنون را ز رنج و دوریی  ** اندر آمد ناگهان رنجوریی 
  • خون بجوش آمد ز شعله‌ی اشتیاق  ** تا پدید آمد بر آن مجنون خناق  2000
  • پس طبیب آمد بدار و کردنش  ** گفت چاره نیست هیچ از رگ‌زنش 
  • رگ زدن باید برای دفع خون  ** رگ‌زنی آمد بدانجا ذو فنون 
  • بازوش بست و گرفت آن نیش او  ** بانک بر زد در زمان آن عشق‌خو 
  • مزد خود بستان و ترک فصد کن  ** گر بمیرم گو برو جسم کهن 
  • گفت آخر از چه می‌ترسی ازین  ** چون نمی‌ترسی تو از شیر عرین  2005
  • شیر و گرگ و خرس و هر گور و دده  ** گرد بر گرد تو شب گرد آمده 
  • می نه آیدشان ز تو بوی بشر  ** ز انبهی عشق و وجد اندر جگر 
  • گرگ و خرس و شیر داند عشق چیست  ** کم ز سگ باشد که از عشق او عمیست 
  • گر رگ عشقی نبودی کلب را  ** کی بجستی کلب کهفی قلب را 
  • هم ز جنس او به صورت چون سگان  ** گر نشد مشهور هست اندر جهان  2010
  • بو نبردی تو دل اندر جنس خویش  ** کی بری تو بوی دل از گرگ و میش 
  • گر نبودی عشق هستی کی بدی  ** کی زدی نان بر تو و کی تو شدی 
  • نان تو شد از چه ز عشق و اشتها  ** ورنه نان را کی بدی تا جان رهی 
  • عشق نان مرده را می جان کند  ** جان که فانی بود جاویدان کند 
  • گفت مجنون من نمی‌ترسم ز نیش  ** صبر من از کوه سنگین هست بیش  2015
  • منبلم بی‌زخم ناساید تنم  ** عاشقم بر زخمها بر می‌تنم 
  • لیک از لیلی وجود من پرست  ** این صدف پر از صفات آن درست 
  • ترسم ای فصاد گر فصدم کنی  ** نیش را ناگاه بر لیلی زنی