English    Türkçe    فارسی   

5
2104-2128

  • گاه علم آدم ملایک را کی بود  ** اوستاد علم و نقاد نقود 
  • چونک در جنت شراب حلم خورد  ** شد ز یک بازی شیطان روی زرد  2105
  • آن بلادرهای تعلیم ودود  ** زیرک و دانا و چستش کرده بود 
  • باز آن افیون حلم سخت او  ** دزد را آورد سوی رخت او 
  • عقل آید سوی حلمش مستجیر  ** ساقیم تو بوده‌ای دستم بگیر 
  • فرمودن شاه ایاز را کی اختیار کن از عفو و مکافات کی از عدل و لطف هر چه کنی اینجا صوابست و در هر یکی مصلحتهاست کی در عدل هزار لطف هست درج و لکم فی القصاص حیوة آنکس کی کراهت می‌دارد قصاص را درین یک حیات قاتل نظر می‌کند و در صد هزار حیات کی معصوم و محقون خواهند شدن در حصن بیم سیاست نمی‌نگرد 
  • کن میان مجرمان حکم ای ایاز  ** ای ایاز پاک با صد احتراز 
  • گر دو صد بارت بجوشم در عمل  ** در کف جوشت نیابم یک دغل  2110
  • ز امتحان شرمنده خلقی بی‌شمار  ** امتحانها از تو جمله شرمسار 
  • بحر بی‌قعرست تنها علم نیست  ** کوه و صد کوهست این خود حلم نیست 
  • گفت من دانم عطای تست این  ** ورنه من آن چارقم و آن پوستین 
  • بهر آن پیغامبر این را شرح ساخت  ** هر که خود بشناخت یزدان را شناخت 
  • چارقت نطفه‌ست و خونت پوستین  ** باقی ای خواجه عطای اوست این  2115
  • بهر آن دادست تا جویی دگر  ** تو مگو که نیستش جز این قدر 
  • زان نماید چند سیب آن باغبان  ** تا بدانی نخل و دخل بوستان 
  • کف گندم زان دهد خریار را  ** تا بداند گندم انبار را 
  • نکته‌ای زان شرح گوید اوستاد  ** تا شناسی علم او را مستزاد 
  • ور بگویی خود همینش بود و بس  ** دورت اندازد چنانک از ریش خس  2120
  • ای ایاز اکنون بیا و داده ده  ** داد نادر در جهان بنیاد نه 
  • مجرمانت مستحق کشتن‌اند  ** وز طمع بر عفو و حلمت می‌تنند 
  • تا که رحمت غالب آید یا غضب  ** آب کوثر غالب آید یا لهب 
  • از پی مردم‌ربایی هر دو هست  ** شاخ حلم و خشم از عهد الست 
  • بهر این لفظ الست مستبین  ** نفی و اثباتست در لفظی قرین  2125
  • زانک استفهام اثباتیست این  ** لیک در وی لفظ لیس شد قرین 
  • ترک کن تا ماند این تقریر خام  ** کاسه‌ی خاصان منه بر خوان عام 
  • قهر و لطفی چون صبا و چون وبا  ** آن یکی آهن‌ربا وین که‌ربا