English    Türkçe    فارسی   

5
2166-2190

  • تا در آمد حکم و تقدیر اله  ** عقل حارس خیره‌سر گشت و تباه 
  • حکم و تقدیرش چو آید بی‌وقوف  ** عقل کی بود در قمر افتد خسوف 
  • بود در حمام آن زن ناگهان  ** یادش آمد طشت و در خانه بد آن 
  • با کنیزک گفت رو هین مرغ‌وار  ** طشت سیمین را ز خانه‌ی ما بیار 
  • آن کنیزک زنده شد چون این شنید  ** که به خواجه این زمان خواهد رسید  2170
  • خواجه در خانه‌ست و خلوت این زمان  ** پس دوان شد سوی خانه شادمان 
  • عشق شش ساله کنیزک را بد این  ** که بیابد خواجه را خلوت چنین 
  • گشت پران جانب خانه شتافت  ** خواجه را در خانه در خلوت بیافت 
  • هر دو عاشق را چنان شهوت ربود  ** که احتیاط و یاد در بستن نبود 
  • هر دو با هم در خزیدند از نشاط  ** جان به جان پیوست آن دم ز اختلاط  2175
  • یاد آمد در زمان زن را که من  ** چون فرستادم ورا سوی وطن 
  • پنبه در آتش نهادم من به خویش  ** اندر افکندم قج نر را به میش 
  • گل فرو شست از سر و بی‌جان دوید  ** در پی او رفت و چادر می‌کشید 
  • آن ز عشق جان دوید و این ز بیم  ** عشق کو و بیم کو فرقی عظیم 
  • سیر عارف هر دمی تا تخت شاه  ** سیر زاهد هر مهی یک روزه راه  2180
  • گرچه زاهد را بود روزی شگرف  ** کی بود یک روز او خمسین الف 
  • قدر هر روزی ز عمر مرد کار  ** باشد از سال جهان پنجه هزار 
  • عقلها زین سر بود بیرون در  ** زهره‌ی وهم ار بدرد گو بدر 
  • ترس مویی نیست اندر پیش عشق  ** جمله قربانند اندر کیش عشق 
  • عشق وصف ایزدست اما که خوف  ** وصف بنده‌ی مبتلای فرج و جوف  2185
  • چون یحبون بخواندی در نبی  ** با یحبوهم قرین در مطلبی 
  • پس محبت وصف حق دان عشق نیز  ** خوف نبود وصف یزدان ای عزیز 
  • وصف حق کو وصف مشتی خاک کو  ** وصف حادث کو وصف پاک کو 
  • شرح عشق ار من بگویم بر دوام  ** صد قیامت بگذرد و آن ناتمام 
  • زانک تاریخ قیامت را حدست  ** حد کجا آنجا که وصف ایزدست  2190