English    Türkçe    فارسی   

5
2269-2293

  • تا نمیرد هیچ افرنگی چنین  ** هیچ ملحد را مبادا این حنین 
  • نوحه‌ها کرد او بر جان خویش  ** روی عزرائیل دیده پیش پیش  2270
  • ای خدا و ای خدا چندان بگفت  ** که آن در و دیوار با او گشت جفت 
  • در میان یارب و یارب بد او  ** بانگ آمد از میان جست و جو 
  • نوبت جستن رسیدن به نصوح و آواز آمدن که همه را جستیم نصوح را بجویید و بیهوش شدن نصوح از آن هیبت و گشاده شدن کار بعد از نهایت بستگی کماکان یقول رسول الله صلی الله علیه و سلم اذا اصابه مرض او هم اشتدی ازمة تنفرجی 
  • جمله را جستیم پیش آی ای نصوح  ** گشت بیهوش آن زمان پرید روح 
  • هم‌چو دیوار شکسته در فتاد  ** هوش و عقلش رفت شد او چون جماد 
  • چونک هوشش رفت از تن بی‌امان  ** سر او با حق بپیوست آن زمان  2275
  • چون تهی گشت و وجود او نماند  ** باز جانش را خدا در پیش خواند 
  • چون شکست آن کشتی او بی‌مراد  ** در کنار رحمت دریا فتاد 
  • جان به حق پیوست چون بی‌هوش شد  ** موج رحمت آن زمان در جوش شد 
  • چون که جانش وا رهید از ننگ تن  ** رفت شادان پیش اصل خویشتن 
  • جان چو باز و تن مرورا کنده‌ای  ** پای بسته پر شکسته بنده‌ای  2280
  • چونک هوشش رفت و پایش بر گشاد  ** می‌پرد آن باز سوی کیقباد 
  • چونک دریاهای رحمت جوش کرد  ** سنگها هم آب حیوان نوش کرد 
  • ذره‌ی لاغر شگرف و زفت شد  ** فرش خاکی اطلس و زربفت شد 
  • مرده‌ی صدساله بیرون شد ز گور  ** دیو ملعون شد به خوبی رشک حور 
  • این همه روی زمین سرسبز شد  ** چوب خشک اشکوفه کرد و نغز شد  2285
  • گرگ با بره حریف می شده  ** ناامیدان خوش‌رگ و خوش پی شده 
  • یافته شدن گوهر و حلالی خواستن حاجبکان و کنیزکان شاه‌زاده از نصوح 
  • بعد از آن خوفی هلاک جان بده  ** مژده‌ها آمد که اینک گم شده 
  • بانگ آمد ناگهان که رفت بیم  ** یافت شد گم گشته آن در یتیم 
  • یافت شد واندر فرح در بافتیم  ** مژدگانی ده که گوهر یافتیم 
  • از غریو و نعره و دستک زدن  ** پر شده حمام قد زال الحزن  2290
  • آن نصوح رفته باز آمد به خویش  ** دید چشمش تابش صد روز بیش 
  • می حلالی خواست از وی هر کسی  ** بوسه می‌دادند بر دستش بسی 
  • بد گمان بردیم و کن ما را حلال  ** گوشت تو خوردیم اندر قیل و قال