English    Türkçe    فارسی   

5
2289-2313

  • یافت شد واندر فرح در بافتیم  ** مژدگانی ده که گوهر یافتیم 
  • از غریو و نعره و دستک زدن  ** پر شده حمام قد زال الحزن  2290
  • آن نصوح رفته باز آمد به خویش  ** دید چشمش تابش صد روز بیش 
  • می حلالی خواست از وی هر کسی  ** بوسه می‌دادند بر دستش بسی 
  • بد گمان بردیم و کن ما را حلال  ** گوشت تو خوردیم اندر قیل و قال 
  • زانک ظن جمله بر وی بیش بود  ** زانک در قربت ز جمله پیش بود 
  • خاص دلاکش بد و محرم نصوح  ** بلک هم‌چون دو تنی یک گشته روح  2295
  • گوهر ار بردست او بردست و بس  ** زو ملازم‌تر به خاتون نیست کس 
  • اول او را خواست جستن در نبرد  ** بهر حرمت داشتش تاخیر کرد 
  • تا بود کان را بیندازد به جا  ** اندرین مهلت رهاند خویش را 
  • این حلالیها ازو می‌خواستند  ** وز برای عذر برمی‌خاستند 
  • گفت بد فضل خدای دادگر  ** ورنه زآنچم گفته شد هستم بتر  2300
  • چه حلالی خواست می‌باید ز من  ** که منم مجرم‌تر اهل زمن 
  • آنچ گفتندم ز بد از صد یکیست  ** بر من این کشفست ار کس را شکیست 
  • کس چه می‌داند ز من جز اندکی  ** از هزاران جرم و بد فعلم یکی 
  • من همی دانم و آن ستار من  ** جرمها و زشتی کردار من 
  • اول ابلیسی مرا استاد بود  ** بعد از آن ابلیس پیشم باد بود  2305
  • حق بدید آن جمله را نادیده کرد  ** تا نگردم در فضیحت روی‌زرد 
  • باز رحمت پوستین دوزیم کرد  ** توبه‌ی شیرین چو جان روزیم کرد 
  • هر چه کردم جمله ناکرده گرفت  ** طاعت ناکرده آورده گرفت 
  • هم‌چو سرو و سوسنم آزاد کرد  ** هم‌چو بخت و دولتم دلشاد کرد 
  • نام من در نامه‌ی پاکان نوشت  ** دوزخی بودم ببخشیدم بهشت  2310
  • آه کردم چون رسن شد آه من  ** گشت آویزان رسن در چاه من 
  • آن رسن بگرفتم و بیرون شدم  ** شاد و زفت و فربه و گلگون شدم 
  • در بن چاهی همی‌بودم زبون  ** در همه عالم نمی‌گنجم کنون