English    Türkçe    فارسی   

5
2381-2405

  • زان نوا بیزارم و زان زخم زشت  ** هرکه خواهد عافیت دنیا بهشت 
  • ناپسندیدن روباه گفتن خر را کی من راضیم به قسمت 
  • گفت روبه جستن رزق حلال  ** فرض باشد از برای امتثال 
  • عالم اسباب و چیزی بی‌سبب  ** می‌نباید پس مهم باشد طلب 
  • وابتغوا من فضل الله است امر  ** تا نباید غصب کردن هم‌چو نمر 
  • گفت پیغامبر که بر رزق ای فتی  ** در فرو بسته‌ست و بر در قفلها  2385
  • جنبش و آمد شد ما و اکتساب  ** هست مفتاحی بر آن قفل و حجاب 
  • بی‌کلید این در گشادن راه نیست  ** بی‌طلب نان سنت الله نیست 
  • جواب گفتن خر روباه را 
  • گفت از ضعف توکل باشد آن  ** ورنه بدهد نان کسی که داد جان 
  • هر که جوید پادشاهی و ظفر  ** کم نیاید لقمه‌ی نان ای پسر 
  • دام و دد جمله همه اکال رزق  ** نه پی کسپ‌اند نه حمال رزق  2390
  • جمله را رزاق روزی می‌دهد  ** قسمت هر یک به پیشش می‌نهد 
  • رزق آید پیش هر که صبر جست  ** رنج کوششها ز بی‌صبری تست 
  • جواب گفتن روبه خر را 
  • گفت روبه آن توکل نادرست  ** کم کسی اندر توکل ماهرست 
  • گرد نادر گشتن از نادانی است  ** هر کسی را کی ره سلطانی است 
  • چون قناعت را پیمبر گنج گفت  ** هر کسی را کی رسد گنج نهفت  2395
  • حد خود بشناس و بر بالا مپر  ** تا نیفتی در نشیب شور و شر 
  • جواب گفتن خر روباه را 
  • گفت این معکوس می‌گویی بدان  ** شور و شر از طمع آید سوی جان 
  • از قناعت هیچ کس بی‌جان نشد  ** از حریصی هیچ کس سلطان نشد 
  • نان ز خوکان و سگان نبود دریغ  ** کسپ مردم نیست این باران و میغ 
  • آنچنان که عاشقی بر زرق زار  ** هست عاشق رزق هم بر رزق‌خوار  2400
  • در تقریر معنی توکل حکایت آن زاهد کی توکل را امتحان می‌کرد از میان اسباب و شهر برون آمد و از قوارع و ره‌گذر خلق دور شد و ببن کوهی مهجوری مفقودی در غایت گرسنگی سر بر سر سنگی نهاد و خفت و با خود گفت توکل کردم بر سبب‌سازی و رزاقی تو و از اسباب منقطع شدم تا ببینم سببیت توکل را 
  • آن یکی زاهد شنود از مصطفی  ** که یقین آید به جان رزق از خدا 
  • گر بخواهی ور نخواهی رزق تو  ** پیش تو آید دوان از عشق تو 
  • از برای امتحان آن مرد رفت  ** در بیابان نزد کوهی خفت تفت 
  • که ببینم رزق می‌آید به من  ** تا قوی گردد مرا در رزق ظن 
  • کاروانی راه گم کرد و کشید  ** سوی کوه آن ممتحن را خفته دید  2405