English    Türkçe    فارسی   

5
2428-2452

  • بعد از آن گفتش بدان در مملکه  ** نهی لا تلقوا بایدی تهلکه 
  • صبر در صحرای خشک و سنگ‌لاخ  ** احمقی باشد جهان حق فراخ 
  • نقل کن زینجا به سوی مرغزار  ** می‌چر آنجا سبزه گرد جویبار  2430
  • مرغزاری سبز مانند جنان  ** سبزه رسته اندر آنجا تا میان 
  • خرم آن حیوان که او آنجا شود  ** اشتر اندر سبزه ناپیدا شود 
  • هر طرف در وی یکی چشمه‌ی روان  ** اندرو حیوان مرفه در امان 
  • از خری او را نمی‌گفت ای لعین  ** تو از آن‌جایی چرا زاری چنین 
  • کو نشاط و فربهی و فر تو  ** چیست این لاغر تن مضطر تو  2435
  • شرح روضه گر دروغ و زور نیست  ** پس چرا چشمت ازو مخمور نیست 
  • این گدا چشمی و این نادیدگی  ** از گدایی تست نه از بگلربگی 
  • چون ز چشمه آمدی چونی تو خشک  ** ور تو ناف آهویی کو بوی مشک 
  • زانک می‌گویی و شرحش می‌کنی  ** چون نشانی در تو نامد ای سنی 
  • مثل آوردن اشتر در بیان آنک در مخبر دولتی فر و اثر آن چون نبینی جای متهم داشتن باشد کی او مقلدست در آن 
  • آن یکی پرسید اشتر را که هی  ** از کجا می‌آیی ای اقبال پی  2440
  • گفت از حمام گرم کوی تو  ** گفت خود پیداست در زانوی تو 
  • مار موسی دید فرعون عنود  ** مهلتی می‌خواست نرمی می‌نمود 
  • زیرکان گفتند بایستی که این  ** تندتر گشتی چو هست او رب دین 
  • معجزه‌گر اژدها گر مار بد  ** نخوت و خشم خدایی‌اش چه شد 
  • رب اعلی گر ویست اندر جلوس  ** بهر یک کرمی چیست این چاپلوس  2445
  • نفس تو تا مست نقلست و نبید  ** دانک روحت خوشه‌ی غیبی ندید 
  • که علاماتست زان دیدار نور  ** التجافی منک عن دار الغرور 
  • مرغ چون بر آب شوری می‌تند  ** آب شیرین را ندیدست او مدد 
  • بلک تقلیدست آن ایمان او  ** روی ایمان را ندیده جان او 
  • پس خطر باشد مقلد را عظیم  ** از ره و ره‌زن ز شیطان رجیم  2450
  • چون ببیند نور حق آمن شود  ** ز اضطرابات شک او ساکن شود 
  • تا کف دریا نیاید سوی خاک  ** که اصل او آمد بود در اصطکاک