English    Türkçe    فارسی   

5
2467-2491

  • رنگ و بوی سبزه‌زار آن خر شنید  ** جمله حجتها ز طبع او رمید 
  • تشنه محتاج مطر شد وابر نه  ** نفس را جوع البقر بد صبر نه 
  • اسپر آهن بود صبر ای پدر  ** حق نبشته بر سپر جاء الظفر 
  • صد دلیل آرد مقلد در بیان  ** از قیاسی گوید آن را نه از عیان  2470
  • مشک‌آلودست الا مشک نیست  ** بوی مشکستش ولی جز پشک نیست 
  • تا که پشکی مشک گردد ای مرید  ** سالها باید در آن روضه چرید 
  • که نباید خورد و جو هم‌چون خران  ** آهوانه در ختن چر ارغوان 
  • جز قرنفل یا سمن یا گل مچر  ** رو به صحرای ختن با آن نفر 
  • معده را خو کن بدان ریحان و گل  ** تا بیابی حکمت و قوت رسل  2475
  • خوی معده زین که و جو باز کن  ** خوردن ریحان و گل آغاز کن 
  • معده‌ی تن سوی کهدان می‌کشد  ** معده‌ی دل سوی ریحان می‌کشد 
  • هر که کاه و جو خورد قربان شود  ** هر که نور حق خورد قرآن شود 
  • نیم تو مشکست و نیمی پشک هین  ** هین میفزا پشک افزا مشک چین 
  • آن مقلد صد دلیل و صد بیان  ** در زبان آرد ندارد هیچ جان  2480
  • چونک گوینده ندارد جان و فر  ** گفت او را کی بود برگ و ثمر 
  • می‌کند گستاخ مردم را به راه  ** او بجان لرزان‌ترست از برگ کاه 
  • پس حدیثش گرچه بس با فر بود  ** در حدیثش لرزه هم مضمر بود 
  • فرق میان دعوت شیخ کامل واصل و میان سخن ناقصان فاضل فضل تحصیلی بر بسته 
  • شیخ نورانی ز ره آگه کند  ** با سخن هم نور را همره کند 
  • جهد کن تا مست و نورانی شوی  ** تا حدیثت را شود نورش روی  2485
  • هر چه در دوشاب جوشیده شود  ** در عقیده طعم دوشابش بود 
  • از جزر وز سیب و به وز گردگان  ** لذت دوشاب یابی تو از آن 
  • علم اندر نور چون فرغرده شد  ** پس ز علمت نور یابد قوم لد 
  • هر چه گویی باشد آن هم نورناک  ** که آسمان هرگز نبارد غیر پاک 
  • آسمان شو ابر شو باران ببار  ** ناودان بارش کند نبود به کار  2490
  • آب اندر ناودان عاریتیست  ** آب اندر ابر و دریا فطرتیست