English    Türkçe    فارسی   

5
2689-2713

  • گفت من از خودنمایی نامدم  ** جز به خواری و گدایی نامدم 
  • نیستم در عزم قال و قیل من  ** در به در گردم به کف زنبیل من  2690
  • بنده فرمانم که امرست از خدا  ** که گدا باشم گدا باشم گدا 
  • در گدایی لفظ نادر ناورم  ** جز طریق خس گدایان نسپرم 
  • تا شوم غرقه‌ی مذلت من تمام  ** تا سقطها بشنوم از خاص و عام 
  • امر حق جانست و من آن را تبع  ** او طمع فرمود ذل من طمع 
  • چون طمع خواهد ز من سلطان دین  ** خاک بر فرق قناعت بعد ازین  2695
  • او مذلت خواست کی عزت تنم  ** او گدایی خواست کی میری کنم 
  • بعد ازین کد و مذلت جان من  ** بیست عباس‌اند در انبان من 
  • شیخ بر می‌گشت زنبیلی به دست  ** شیء لله خواجه توفیقیت هست 
  • برتر از کرسی و عرش اسرار او  ** شیء لله شیء لله کار او 
  • انبیا هر یک همین فن می‌زنند  ** خلق مفلس کدیه ایشان می‌کنند  2700
  • اقرضوا الله اقرضوا الله می‌زنند  ** بازگون بر انصروا الله می‌تنند 
  • در به در این شیخ می‌آرد نیاز  ** بر فلک صد در برای شیخ باز 
  • که آن گدایی که آن به جد می‌کرد او  ** بهر یزدان بود نه از بهر گلو 
  • ور بکردی نیز از بهر گلو  ** آن گلو از نور حق دارد غلو 
  • در حق او خورد نان و شهد و شیر  ** به ز چله وز سه روزه‌ی صد فقیر  2705
  • نور می‌نوشد مگو نان می‌خورد  ** لاله می‌کارد به صورت می‌چرد 
  • چون شراری کو خورد روغن ز شمع  ** نور افزاید ز خوردش بهر جمع 
  • نان‌خوری را گفت حق لاتسرفوا  ** نور خوردن را نگفتست اکتفوا 
  • آن گلوی ابتلا بد وین گلو  ** فارغ از اسراف و آمن از غلو 
  • امر و فرمان بود نه حرص و طمع  ** آن چنان جان حرص را نبود تبع  2710
  • گر بگوید کیمیا مس را بده  ** تو به من خود را طمع نبود فره 
  • گنجهای خاک تا هفتم طبق  ** عرضه کرده بود پیش شیخ حق 
  • شیخ گفتا خالقا من عاشقم  ** گر بجویم غیر تو من فاسقم