English    Türkçe    فارسی   

5
269-293

  • ور رود بی‌تو سفر او دوردست  ** دیو بد همراه و هم‌سفره‌ی ویست 
  • ور نشیند بر سر اسپ شریف  ** حاسد ماهست دیو او را ردیف  270
  • ور بچه گیرد ازو شهناز او  ** دیو در نسلش بود انباز او 
  • در نبی شارکهم گفتست حق  ** هم در اموال و در اولاد ای شفق 
  • گفت پیغامبر ز غیب این را جلی  ** در مقالات نوادر با علی 
  • یا رسول‌الله رسالت را تمام  ** تو نمودی هم‌چو شمس بی‌غمام 
  • این که تو کردی دو صد مادر نکرد  ** عیسی از افسونش با عازر نکرد  275
  • از تو جانم از اجل نک جان ببرد  ** عازر ار شد زنده زان دم باز مرد 
  • گشت مهمان رسول آن شب عرب  ** شیر یک بز نیمه خورد و بست لب 
  • کرد الحاحش بخور شیر و رقاق  ** گفت گشتم سیر والله بی‌نفاق 
  • این تکلف نیست نی ناموس و فن  ** سیرتر گشتم از آنک دوش من 
  • در عجب ماندند جمله اهل بیت  ** پر شد این قندیل زین یک قطره زیت  280
  • آنچ قوت مرغ بابیلی بود  ** سیری معده‌ی چنین پیلی شود 
  • فجفجه افتاد اندر مرد و زن  ** قدر پشه می‌خورد آن پیل‌تن 
  • حرص و وهم کافری سرزیر شد  ** اژدها از قوت موری سیر شد 
  • آن گدا چشمی کفر از وی برفت  ** لوت ایمانیش لمتر کرد و زفت 
  • آنک از جوع البقر او می‌طپید  ** هم‌چو مریم میوه‌ی جنت بدید  285
  • میوه‌ی جنت سوی چشمش شتافت  ** معده‌ی چون دوزخش آرام یافت 
  • ذات ایمان نعمت و لوتیست هول  ** ای قناعت کرده از ایمان به قول 
  • بیان آنک نور که غذای جانست غذای جسم اولیا می‌شود تا او هم یار می‌شود روح را کی اسلم شیطانی علی یدی 
  • گرچه آن مطعوم جانست و نظر  ** جسم را هم زان نصیبست ای پسر 
  • گر نگشتی دیو جسم آن را اکول  ** اسلم الشیطان نفرمودی رسول 
  • دیو زان لوتی که مرده حی شود  ** تا نیاشامد مسلمان کی شود  290
  • دیو بر دنیاست عاشق کور و کر  ** عشق را عشقی دگر برد مگر 
  • از نهان‌خانه‌ی یقین چون می‌چشد  ** اندک‌اندک رخت عشق آنجا کشد 
  • یا حریص االبطن عرج هکذا  ** انما المنهاج تبدیل الغذا